Fa En جمعه 25 آبان 1403 ساعت 18 و 34 دقیقه

انتشار مجموعه «افسانه اَمبر» و «رِزونانس»

انتشار مجموعه «افسانه اَمبر» و «رِزونانس»

مجموعه‌ پنج‌جلدی «افسانه اَمبر» شامل «نُه شهریار اَمبر»، «تفنگ‌های آوالون»، «نشان تک‌شاخ»، «دست آبه‌ران» و «بارگاه‌های آشوب» و «رِزونانس» نوشته م.ر. ایدرم منتشر شدند.

سه شنبه 4 دی 1397 ساعت 23:20

،  مجموعه «افسانه اَمبر» نوشته راجر زلازنی با ترجمه پیمان اسماعیلیان در نشر پیدایش منتشر شده است.

جلد اول از این مجموعه با عنوان «نُه شهریار اَمبر» در ۳۰۴ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۲هزار تومان به چاپ رسیده است.

در یادداشت پشت جلد این کتاب آمده است: امیر جهانی واقعی است که باقی دنیاها از جمله زمین ما تنها سایه‌ای از آن هستند.

شاهزاده کروین که قرن‌های متمادی به زمین تبعید شده است قصد دارد بار دیگر جنون‌آسا و ناگزیر برای احراز تاج و تختی که آن را از آن خود می‌داند اقدام کند. امبر با خون کروین عجین است. کروین از اعماق جنگل‌های آردن تا خود انگاره (که در دل کاخ امبر نهفته است و ساختار کل واقعیت عالم از آن نشات می‌گیرد) باید با قدرت‌های هشت خواهر و برادر فناناپذیرش که «شهریاران امبر» هستند رویارو شود. برای غلبه بر ایشان ناچار است سدهایی شیطانی و نیروهایی سترگ را از سر راه بردارد، موانعی که حتی نیروهای خشم فرابشری کروین را نیز به چالش می‌خوانند. 

همچنین جلد دوم از مجموعه «افسانه اَمبر» با عنوان «تفنگ‌های آوالون» در ۳۳۶ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است. 

در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: کُروین به کمک دورکین - دانشمندی که مجنون شده و سازنده‌ کارت‌هاست - از سیاه‌چال امبر می‌گریزد. اعتقاد همگان بر این است که سلاح گرم راز مگویی با خود دارد و در دنیای سایه‌ای به نام آوالون که روزگاری بر آن فرمان می‌رانده است، نوعی پودر جلادهنده وجود دارد که در امبر مانند باروت عمل می‌کند.

جلد سوم این مجموعه با عنوان «نشان تک‌شاخ» نیز در ۲۸۴ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان انتشار یافته است. 

در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: با مرگ اریک که گوهر داوری را به کروین سپرده است. کروین نایب‌السلطنه‌ی امبر می‌شود. 

چند روزی از پایان جنگ نگذشته که برادر کروین، کین، به طرزی مشکوک کشته می‌شود و با توجه به اختلاف قدیمی او با کروین، انگشت اتهام به سمت کروین گرفته شده. با این قتل مسئله‌ گم شدن باقی اعضای خانواده نیز مطرح می‌شود. چنان‌که پیداست توطئه‌ای در بطن خانواده در جریان است...

جلد چهارم از مجموعه «افسانه اَمبر» هم با عنوان «دست آبه‌ران» در ۲۸۰ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است. 

در یادداشت پشت جلد کتاب می‌خوانیم: کروین متوجه آسیب واردشده به انگاره‌ اولیه می‌شود؛ لکه‌ای سیاه که بخشی از انگاره را تخریب کرده و سرمنشا پیدایش جاده‌ سیاه است. تحقیق بیشتر نشان می‌دهد خون یکی از اعضای خانواده امبر موجب پیدایش لکه است. کروین به خواست خود به سیاه‌چال برمی‌گردد تا از آن طریق به دیدار دورکین برود و روش مرمت انگاره را از او بیاموزد. اما آن کس که لکه‌ سیاه را به‌وجود آورده، نقشه‌های دیگری نیز در سر می‌پرورد و با نیروهایی ناشناخته و مهیب هم‌پیمان شده است. او حتی گوهر داوری را نیز به چنگ آورده...

جلد پنجم از مجموعه «افسانه امبر» با عنوان «بارگاه‌های آشوب» نوشته راجر زلازنی با ترجمه پیمان اسماعیلیان در ۲۴۸ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۶ هزار تومان به چاپ رسیده است. 

در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: هزاران سال است که انگاره‌ کیهانی نظم را در امبر و تمامی دنیاهای سایه‌اش برقرار کرده است، اما نیروهای آشوب و همدستانش توانسته‌اند خللی در انگاره پدید آورند و نیروهایی ویرانگر را بر سر امبر و سایه‌هایش نازل کنند... نیروهایی که قصدشان ترسیم دوباره‌ کل گیتی است. 

کروین، شهریار امبر، قهرمان سرزمین و جانشین پادشاه، باید سفری بس خطرناک را در پیش گیرد. سفری که او را از میان تمام خطرات و دهشت‌های سایه به آخرین استحکامات دشمن می‌رساند. سفری به لبه‌ عالم هستی... به بارگاه‌های آشوب...

همچنین کتاب «رزونانس» از ادبیات ژانری نوشته محمدرضا ایدرم در ۱۰۸ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان دیگر کتابی است که توسط انتشارات پیدایش منتشر شده است. 

در یادداشت پشت جلد کتاب آمده است: دانشمندی به نام اسرافیل تقی‌اف به اسناد مهمی دست یافته که ثابت می‌کند کل تاریخ و هر آن‌چه ما خاطره می‌پنداریم، واقعی نیست؛ بلکه همگی شبکه‌ای ساختگی از اطلاعات است که به دست سایه‌ها ساخته شده است. 

در این رمان، داستان از بین رفتن و محو شدن یک دنیا را در لابه‌لای نامه‌هایی که خانواده‌ تقی‌اف برای هم نوشته‌اند و خاطرات یک شورشی به‌نام رشیدخان، می‌بینیم. 

بخشی از کتاب: «بی‌اختیار منقبض می‌شوم و مجنون‌وار خیره می‌مانم به تبریز. خیابان‌ها، عمارت‌ها، باغ‌ها، تفریحگاه‌ها، سینماها. مطمئن نیستم که این شهر اصلا تبریز باشد. خانه‌ها عبارتند از دیوارهای گلی تیرگون و بی‌پنجره. پشت سپیدارها چند کس می‌بینم که خشک مانده. شهر بالکل دیوانه شده. همه فراموش کرده‌اند که قبلا (مثلا چند ماه پیش) چه کسی بوده‌اند. کودکان مفلوک شبح‌وار به دنبال هر صدایی می‌افتند. زیباترین نقطه‌های شهر سوخته‌اند. انگار که چشم‌های تبریز را درآورده‌اند.»

انتهای پیام

تعداد بازدید : 203

ثبت نظر

ارسال