یک ناشر با بیان اینکه مردم با خریدن کتاب قاچاق از دستفروشها آسیب وحشتناکی به سیستم نشر میزنند میگوید: مزیتی که مبارزه با قاچاقچیان کتاب برای ما داشت این بود که فهمیدیم بازار کتاب رونق زیادی دارد و قاچاقچیان رونق ما را گرفتهاند.
حامد کنی - مدیر انتشارت روزبهان - که کتابهای آنها از نادر ابراهیمی مانند «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «یک عاشقانه آرام» و «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» به صورت قاچاق توزیع میشوند، درباره پدیده قاچاق کتاب و اقدامهای اخیر برای مقابله با آن اظهار کرد: سالانه دهها هزار جلد از کتابهای نشر ما به صورت قاچاق تولید و توزیع میشود. اتفاقاتی که در حال حاضر و به همت کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مؤلفان و مترجمان اتحادیه ناشران و کتابفروشان استان تهران انجام میشود در نوع خود کمنظیر بوده و جای تقدیر دارد، چراکه کار بس طاقتفرسا و پرخطری است.
او با اشاره به خطر کار مبارزه با قاچاق کتاب توضیح داد: قاچاقچیان کتاب اشخاص خطرناکی هستند و ممکن است گروه صیانت را به طرق مختلف تهدید کنند و به آنها آسیب جدی بزنند و برایشان دردسر درست کنند؛ این گنگهای قاچاق کتاب بیشک از قشر ناصالح جامعه هستند و مقابله با آنها مصائب خود را دارد. دوستان کارگروه صیانت جانشان را کف دستشان گرفتهاند و این کار را انجام میدهند. برخی از این قاچاقچیان به قدری خطرناکاند که نمیشود آنها را گرفت.
کنی در ادامه گفت: به نظرم بخشی از مشکلات به خاطر نبود همکاری دولت و به نحوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اتحادیه است. موضوع فقط گرفتن کتاب تقلبی و متقلب نیست. مشکل اصلی این است که مردم نمیدانند و مخاطب این کتابها قرار میگیرند. متأسفانه در این حوزه کار شاخصی نکردهایم؛ آگاهی دادن به مردم بخشی از وظایف صداوسیماست. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهتر است با همراه کردن صدا و سیما و همراهی اتحادیه موضوع قاچاق کتاب را اطلاعرسانی کند و به مردم هشدار دهد تا از این کالاهای تقلبی دوری کنند.
این ناشر با تأکید بر اینکه بخش وسیعی از مردم نمیدانند آنچه میخرند تقلبی است، خاطرنشان کرد: مردم به هوای اینکه این کتابها ارزانتر است یا کمک به یک دستفروش، کتابی میخرند غافل از اینکه آسیب وحشتناکی به سیستم نشر میزنند. زحمتی که دوستان ما در اتحادیه میکشند فقط در بخش گرفتن این متقلبان خطرناک است، اما کاری روی اذهان عمومی انجام نمیشود که خود آسیب را جدیتر میکند. اگر مردم کتابها را نخرند، کار قاچاقچی و قاچاقفروش بسیار سخت میشود. این کتابها فروش دارد که قاچاقچیان تولید میکنند؛ در واقع تولید کتاب را کانال مخاطبان تعیین میکند، به همین دلیل بخشی از ماجرای صیانت از کتاب، اطلاعرسانی به مردم است که متوجه شوند این دستفروشها عوامل رسمی توزیع کتاب نیستند و افراد با خرید این کتابها به مولفان و ناشران و صنعت نشر آسیب جدیای میزنند که باید روی آن کار شود و در دستور کار وزارت ارشاد قرار بگیرد و از طریق کانالهای مختلف به مردم اطلاعرسانی شود.
او در ادامه بیان کرد: متأسفانه در زمینه قضایی هم همکاری مناسبی نشده است، مثلا یکی از قاچاقچیان کتاب را با وثیقه اندک آزاد کردند. این فرد چند میلیارد کتاب را قاچاق کرده است. این ضعفی است که علت آن را نمیدانم. مزیتی که مبارزه با قاچاقچیان کتاب برای ما داشت این بود که فهمیدیم بازار کتاب رونق زیادی دارد و قاچاقچیان جلو رونق ما را میگرفتند، حجمی که آنها میفروشند بیشتر از حجم کتابهایی است که ناشران و کتابفروشیها میفروشند. بازار کتاب بازار پررونقی است اما اینها بازار ما را از بین بردهاند.
کنی همچنین اظهار کرد: اگر اینهمه دستفروش در سطح شهر داریم به خاطر ضعف شدید در مدیریت شهری است و از طرف دیگر این حجم از دستفروشان نشان از وضعیت بد اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم دارد، اما در کنار دستفروشان که خیلیهاشان برای امرار معاششان با سختی کار میکنند، قاچاقچیان کتاب تیم گستردهای دارند که به شکل دستفروشی کتابها را توزیع میکنند یا حتی کتابفروشی دارند.
او درباره حمایتهایی که گفته میشود از قاچاقچیان کتاب وجود دارد مثلا اینکه به گفته محمود آموزگار - رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران - قاچاقچیان از کاغذ با نرخ ارز دولتی استفاده میکردند، بیان کرد: آقای آموزگار درست گفتهاند. متأسفانه بیتوجهی وزارت ارشاد درخصوص واردات کاغذ به نشر آسیب جدی زده و روند استحالهانگیزی وجود دارد که ناشران را بیچاره کرده است. ما باید دربهدر دنبال کاغذ بگردیم و کسی با میلیاردها تومان کاغذ دولتی کتاب قاچاق تولید کرده و فروخته است.
این ناشر تأکید کرد: با روندی که ما داریم، چیزی از نشر باقی نخواهد ماند. با کاغذ بندی ۲۳۰-۲۰۰ هزار تومان کسی نمیتواند به این سادگیها کتاب چاپ کند و کتاب بخرد. اقتصاد کتاب به زودی از بین خواهد رفت. در تاریخ نشر و کتاب هرگز وضعیت اقتصادی کتاب به اسفباری امروز نبوده است، هرگز وضعیت نشر اینقدر سخت، اینقدر پرتنش و اینقدر پرفشار نبوده است؛ برای مثال در سال ۵۷ تیراژ کتابهای روزبهان عموما ۵۰۰۰ نسخه بود، دهه ۶۰ به ۳۰۰۰ نسخه رسید، دهه ۷۰، ۲۰۰۰ نسخه شد و دهه ۸۰ تیراژ کتاب روی ۱۰۰۰ آمد، در دهه ۹۰ هم به ۵۰۰ نسخه رسیدیم، حتما در سال ۱۴۰۰ تیراز کتابهایمان ۵۰ نسخه خواهد بود.
کنی سپس اظهار کرد: وزارت ارشاد ۱۷هزار جواز نشر صادر کرده است. ملاک صدور این همه جواز نشر چیست؟ واقعا به این همه ناشر نیاز داریم؟ ما از آلمان و ایتالیا هم بیشتر ناشر داریم اما کتابفروشیهایمان یکپنجم است. در آلمان ۴۰۰۰ ناشر وجود دارد و ۶۰۰۰ کتابفروشی. متأسفانه از نشر به عنوان رانت استفاده میکنیم؛ فضایی که در حوزه کاغذ و زینک ایجاد شده به خاطر این است که بخش وسیعی از این کارها انجام شود، تعداد قلیلی از ناشران هم بهانه هستند. در صورتی که نشر تخصص است؛ ناشر با روان، ذهن و آینده مردم سروکار دارد و هرکسی نمیتواند به راحتی ناشر شود. این کار قاعده و راه دارد، اما متاسفانه به سادگی میتوان ناشر شد.
او همچنین با اشاره به طرحهای فصلی کتاب گفت: حمایتها هم مقطعی است؛ مثلا طرح تابستانه و پاییزه کتاب. به نظرم به جای اینکه نمایشگاه استانی برگزار کنند، بهتر است این سرمایهگذاری شکل مستقر پیدا کند و سامانههای مناسب برای کتاب طراحی شوند. هیچ منطقی نمیپذیرد که این همه نیرو و هزینه صرف شود تا مردم فقط کتاب بخوانند. راهکارهای بسیار منطقیتر و بهینهتری برای توسعه فضای کتاب و کتابخوانی وجود دارد.
انتهای پیام
ثبت نظر