Fa En یکشنبه 27 آبان 1403 ساعت 13 و 15 دقیقه

آرزویش حجاری در آرامگاه حافظ است

آرزویش حجاری در آرامگاه حافظ است

کاخ‌ها و سنگ نگاره‌های باقیمانده از حدود سه قرن پیش، نه تنها آثار تمدنی سرزمین پارس که گواهی بر هنر ایرانیان در زمینه جان دادن به سنگ‌هاست؛ گواه اینکه سنگ‌تراشی هنری به قدمت تاریخ است.

یکشنبه 19 اسفند 1397 ساعت 10:50

، جزء جزء آثاری نظیر تخت‌جمشید، بیشابور و ... دیگر آثار برجای مانده از گذشته دور تاریخی، دفتری است از هنری که امروز در حد سنگ مزار، متوقف مانده است تا هنرمندانش به جای پیگیری و گسترش هنر پیشینیان خود، بر سیمان و سنگ با ابزار صنعتی، نقش‌های رومی را حک کنند!!

شکوفایی و گسترش هنر سنگ تراشی در طول تاریخ همواره با نام ایران و ایرانی گره خورده و بیانگر ذوق و استعداد ایرانیان در معماری بوده است؛ هنری که بی‌توجهی به لزوم حفظ و توسعه آن، امروز را دچار شرایطی کرده که عدد کارگاه‌های سنتی سنگتراشی در شهری از سرزمین فارس و نزدیکترین نقطه به تخت‌جمشید، حتی به عدد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد!!

برای رفتن به یکی از کارگاه‌های سنگ‌تراشی سنتی شیراز، اول صبح به سمت خیابان حسینی عازم می‌شوم، جایی در کنج زاویه قائمه دو خیابان، درست پشت حرم مطهر امامزاده سید علاالدین حسین(ع)، میان حجمی از آهن‌آلات و نخاله‌ها و مصالح ساختمانی، کارگاه سنگ تراشی استاد محمدجواد شبیه، قرار دارد.

اینجا شاید تنها گارکاه حجاری سنتی شیراز محسوب می‌شود که تمام کارهای هنری بر روی سنگ، به مهارت استاد و ابزارهایی که توسعه یافته ابزارهای قدیمی محسوب می‌شود، وابسته است!

محمدجواد شبیه، خود را از خانواده‌ای می‌داند که نسل اندر نسل سنگتراش (حجار) بوده‌اند و هنرشان را سینه به سینه، به فرزندان آموخته‌اند و حالا سینه او مالامال از فوت و فن سنگتراشی است؛ هنری که به سنگ‌های بی‌جان، روح می‌بخشد.

رد هنر پدر و دیگر اعضای خانواده و خود استاد را می‌توان در اماکن مختلف شیراز دید؛ از حرم مطهر شاهچراغ(ع) گرفته تا مسجد خیام.

استاد می‌گوید: مسجد قدیمی خیام که در خیابان خیام قرار دارد، آن زمان توسط "حاج حبیب" نامی اداره می‌شد، مرد مومن و پاکی که در بازار آش فروشی داشت؛ آن زمان مرحوم پدرم کار سنگ‌تراشی مسجد را به دست گرفت.

در سالیان دور پدر استاد هم حجاری را از استادکاری به نام "آقا میرزا یحیی" یا همان "آ میز یحیی" آموخته بود.

استاد هم در هر گوشه از ایران و عتبات عالیات، ردی از هنرش را دل سنگ‌ها، حک و ماندگار کرده است، از حرم حضرت احمدبن موسی(ع) گرفته تا حرم‌های حضرت معصومه(س)، اباعبدالله(ع)، امام حسن عسکری(ع)، امام هادی(ع)، امام جواد(ع)، امام موسی بن جعفر(ع) و ... جای جای عراق، از نجف تا کربلا و سامرا و کاظمین، دست‌های هنرمند محمدجواد شیبه، به سنگ‌ها روح بخشیده است.

سنگتراشی عشق می‌خواهد

سنگ تراش حرم‌های اهل بیت(ع) در تعریف از حجاری، چکش خود را به سمت تصویر نصب شده به دیوار نشانه می‌رود و می‌گوید: "باید به این کار فقط عشق داشت؛ باید عاشق این هنر بود".

تصویر نمای حجاری طرح ظریفی بر سنگ قبری را نشان می‌دهد که اکنون بر آرامگاه شخصی در شهر ساوت‌همپتون انگلیس نصب شده است.

استاد می‌گوید:" شرایط نابسامان حجاری سنتی سبب شده تا دیگر سنگ تراشان تمایلی به کار دستی نداشته باشند و کارگاه‌های سنتی یکی پس از دیگری تعطیل شود"

اصالت هنر دیگر ارجحیت ندارد

شبیه که حسرت حجاری تصویری از گفت‌وگوی تمدن‌ها را بر دل دارد، می‌گوید: "درآمد حجاری سنتی می تواند خوب باشد اما عموم مردم دیگر تنها در پی کاهش هزینه ها هستند و خواهان آنند که اثر به قول معروف فقط سر و شکلی داشته باشد؛ آدم برای کشوری مثل ایران، با این تمدن بزرگ، ناراحت می شود که هنرش در چنین شرایطی به سر ببرد."

استاد محمدجواد با دلتنگی می‌افزاید: "رواج سنگ تراشی به شیوه ی امروزی، با استفاده از دستگاه، سبب شده تا هنرهای اصیلی چون سنگ تراشی با قلم و چکش رفته رفته جای خود را به سنگ تراشی با دستگاه‌های تماما خارجی بدهد."

او بی درنگ می‌گوید: البته استفاده از دستگاه‌های امروزی، کیفیت کار را کاهش می@دهد و عمر اثر را به مراتب کم می‌کند؛ اما همقطاران من و دیگر حجاران چاره‌ای جز استفاده از دستگاه‌های امروزی را ندارند چرا که دیگر اصالت کار برای عموم مردم ملاک نیست و تنها در پی کاهش هزینه ها هستند."

تخت‌جمشید همچنان برای هر گردشگری چشمگیر است

استاد، استکان خالی چای را زمین گذاشته، سیگارش را می‌گیراند و به سمت در می‌رود؛ خیره به گنبد فیروزه‌ای حرم مطهر سیدعلاءالدین حسین(ع)، می‌گوید: هنوز هم هدف اصلی هر گردشگر خارجی از سفر به ایران و شیراز دیدن تخت جمشید است. اثری که هنر سنگتراشان ایرانی را نمایش می‌دهد."

او اضافه می‌کند: " حتی گردشگران ایرانی هم در وهله اول بازدید از کاخ‌ها و سنگ نگاره‌های تخت جمشید را در برنامه سفر به شیراز می‌گنجانند؛ این اما یک تناقض بزرگ است! از یک طرف مدام عظمت و شکوه تخت‌جمشید را در بوق و کُرنا می‌کنیم و از طرفی آنقدر نسبت به هنر اصیل سنگتراشی، ناآگاه و بی‌اهمیت هستیم."

سنگ تراش حرم با این تاکید که علت ماندگاری و استقامت کاخ‌ها و سنگ نگاره‌های تخت جمشید استفاده از هنر دست و قلم و چکش است، می‌گوید: "آن زمان اگر قطعه سنگ های تخت جمشید را با دستگاه‌های واترجت، لیزر و یا حتی cnc برش می‌دادند مطمئن باشید هیچ وقت این قدر عمر نمی‌کرد؛ تخت جمشید اگر با وجود این همه مرارت و مشکلات، ماندگار مانده، به‌خاطر جانی است که دست‌های هنرمند به آن بخشیده‌اند؛ دستگاه‌ها فقط سنگ را پوک می‌کند."

توقف دوره‌های آموزشی به دلیل بی‌توجهی مسئولان

استاد سنگتراش می‌گوید: "مدت‌ها دوره‌های آموزشی را برای علاقه‌مندان سنگتراشی سنتی در همین کارگاه برگزار می‌کردم، شش سالی شد، اما بعد از آن همه مرارت و تلاش، مسئولان ناگهان تصمیم به توقف کار گرفتند!"

سنگتراش، جرعه، جرعه، چایش را می‌نوشد و خیره به محوطه مملو از نخاله‌های ساختمانی، سیگاری دیگر می‌گیراند و ادامه می‌دهد: " هنر اصیل، رو به زوال است!، هنرآموزانی از شهرهای مختلف به سراغم می‌آمدند تا مهارت و هنر سنگتراشی را بیاموزند، از سیستان و بلوچستان، اصفهان، بوشهر و ... اما دوره‌ها که تعطیل شد، کار نیمه کاره رها شد."

او می‌گوید: " شاید یکی از مصائبی که عامل بی‌رونقی سنگتراشی سنتی شد، ضعف اطلاع‌رسانی بود، اینکه آدم‌ها از تفاوت‌های حجاری سنتی و مدرن مطلع شوند، همین شد که جوانان، کمتر به سراغ این هنر سنتی رفتند."

ته سیگار را با نوک کفش خاموش می‌کند و ادامه می‌دهد: " نا امید نباید بود، من همچنان امیدوار هستم که با معرفی درست سنگتراشی سنتی، با استفاده از فرصت نمایشگاه‌های ملی و بین‌المللی، نگذاریم چراغ این هنر خاموش شود."

گرم گفت و گو هستیم که آخرین شاگرد استاد هم از راه می‌رسد، جوانی که به گفته استاد علاقه دارد و می‌تواند کار را ادامه دهد، هرچند شاگرد به امیدواری استاد نیست و می‌گوید: " کار هنری خوب و دلنشین است اما درآمد این کار پاسخگوی مخارج زندگی نیست."

تلاش برای نوشتن کتاب سنگتراشی سنتی

استاد محمدجواد، عکس‌هایی از آثارش را نشان می‌دهد و در کارگاهش به دنبال آنچه دوست می‌دارد چشم می‌دواند و در میانه این وارسی، انگشت روی یک عکس می‌گذارد و با لهجه غلیظ شیرازی، می‌گوید: " ایی کارو ر دوس می‌دوشتم!" در چشم‌هایش ذوقی وصف ناشدنی می‌نشیند و لبخند را روی لبانش حک می‌کند.

استاد با وجود لغو برگزاری دوره‌ها دست از تلاش برای آموزش هنرجویان نکشیده و حالا سه سالی هست که نوشتن کتاب آموز سنگتراشی را شروع کرده است.

می‌گوید: " امکان چاپش را ندارم، کسی که حمایت نمی‌کند، خودم هم نمی‌توانم از عهده کار بر بیایم."

پیشنهاد مهاجرت و کار در خارج از کشور

این سنگتراش حرم‌ که خودش را با تماشای کار نیمه مانده گل و مرغ کرده و انگار نمی‌خواهد، چشم‌هایش بار سنگین مشکلات و به سرانجام نرسیدن آرزوهایش را بازگو کند؛ در پاسخ به پرسشم در مورد اینکه آیا فکر یا پیشنهاد مهاجرت داشته یا نه؟ سری به علامت مثبت تکان می‌دهد.

بعد از لختی مکث، کنار طرح نیمه تمام می‌ایستد و ادامه می‌دهد: " سال ۶۵ برای اولین بار پیشنهاد مهاجرت به کانادا را داشتم، اما علاقه به وطن و کار در موطن، مانع از پذیرفتن پیشنهاد شد."

سری به تاسف تکان می‌دهد و باز می‌نشیند و می‌گوید: " بعد از آن هم در سال‌های 76 و ۸۳، پیشنهادهایی برای رفتن به فرانسه داشتم اما نرفتم، جوان بودم، کم سن و سال، شاید اگر رفته بودم وضعیت بهتر بود؛ زمانی هم که در کربلا کار می‌کردم از من خواستند که بمانم؛ اما با وجود عشقی که به حضرت اباعبدالله(ع) دارم، علاقه‌ای که وصف ناشدنی است، به امامزاده سید علاءالدین حسین(ع)، هم تعهد دارم، آقا هم حسین کوچک است و من تا هستم باید در حرمش کار کنم."

آرزوی کار هنری در مجموعه‌ی حافظیه

استاد سنگتراش، از آرزوهایش هم گفت؛ آرزوهایی که امید به آینده‌ای خوب برای حرفه سنگتراشی و شاغلان این هنر، سرآغازش بود و اینکه روزی مسئولان دلسوزانه، مانع نابودی هنر حجاری سنتی شوند.

اما اینها نهایت آرزوهایش نیست؛ او می‌گوید: " ما (استاد و شاگردش)، دلمان می‌خواهد که در آرامگاه حافظ، یک کار هنری ماندگار انجام دهیم؛ مدت‌هاست که از عمر سنگکاری‌های حافظیه می‌گذرد، امیدوارم روزی زمینه‌ای فراهم شود تا برای حضرت حافظ هم کاری انجام بدهم."

استاد و شاگرد را با سنگی که تا نیمه طرح‌هایش را پیش برده‌اند، در میان یکی از معدود کارگاه‌های سنگتراشی سنتی شیراز تنها می‌گذارم و باز از میان حجم انبوه مصالح ساختمانی و آهن‌آلات می‌گذرم و خود را به صحن امامزاده سید علاءالدین حسین(ع) می‌رسانم تا مهیای زیارتی شوم و بار دل بتکانم و راهی شوم.......


انتهای پیام

تعداد بازدید : 252

ثبت نظر

ارسال