علیرضا محمودی ایرانمهر میگوید: برخلاف برخی دوستان که گمان میکنند محدودیتهای اجتماعی و سیاسی مانع نقد کردن جامعه توسط ادبیات است، من گمان میکنم بیشتر خود ماهیت ادبیات است که مانع میشود؛ چون ادبیات ابزار خوبی برای نقد اجتماعی در کوتاهمدت نیست.
این داستاننویس و منتقد ادبی درباره توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه، اظهار کرد: ادبیات به شکل خیلی روزآمد نمیتواند این کار را انجام دهد. ادبیات به یک گستره زمانی وسیع تعلق دارد. وقتی حادثهای رخ و مردم را تحت تاثیر قرار میدهد، واکنشها بیشتر از طریق نوشتن در فضای مجازی یا روزنامهها است. اگر بخواهیم این واکنش را به یک واکنش ادبی تبدیل کنیم، اولاً اینکه خیلی طول میکشد تا نوشته شود و دوم اینکه طول میکشد تا تاثیرگذاری خود را داشته باشد. برای همین اساساً وقتی به آثار ادبی نگاه میکنیم، میبینیم که واکنشها در ادبیات بیشتر واکنشهای تاریخی و درازمدت بوده و واکنشهای آنی و کوتاهمدت نداشته است.
او ادامه داد: مثلاً ممکن است جنگ مسئلهای باشد که هر نویسندهای در هرجای دنیا نسبت به آن واکنش نشان داده باشد. اما این واکنش یک واکنش احساسی کوتاهمدت نیست بلکه یک واکنش زمانی درازمدت است که در یک گستره زمانی طولانی رخ میدهد.
این فیلمنامهنویس سپس با بیان اینکه بزرگترین محدودیت در نقد جامعه توسط ادبیات مربوط به زمان و ماهیت خود ادبیات است، گفت: ادبیات خیلی اجازه این را نمیدهد که نویسنده به نقد اجتماعی روشن بپردازد و علتش هم همین دیر پاسخ دادن است. البته ممکن است برخی موانع اجتماعی هم وجود داشته باشد. مثلاً نویسنده وقتی بخواهد درباره بعضی چیزها بنویسد، احساس کند که با یک واکنش اجتماعی روبهرو میشود و مردمی که اثرش را میخوانند، او را از آن دایره محبوبیت اجتماعی خارج میکنند، ممکن است از آن حذر کند.
محمودی ایرانمهر افزود: مجموع یکسری موانع که حاکمیتها به وجود میآورند هم ممکن است باعث محدودیتهایی شود که اجازه ندهد در ادبیات به یکسری مسائل اشاره مستقیم شود. این موانع همه جای دنیا هم هست؛ بعضی جاها کمتر و بعضی جاها بیشتر.
نویسنده مجموعه داستان «فریدون پسر فرانک» و فیلمنامه «دلخون» سپس درباره تاثیر ادبیات در شکلگیری رخدادهای مهم تاریخ، با اشاره به انقلاب اسلامی ایران بیان کرد: نزدیکترین اتفاقی که میتوانیم به آن مراجعه کنیم انقلاب سال ۵۷ است. من فکر میکنم در شکلگیری این انقلاب، ادبیات نقش بسیار زیادی داشت، به خصوص ادبیاتی که گرایش به چپ داشت و به شدت هر چیز را زیر نقد خودش میبرد و شدیداً حالت اعتراضی داشت. اگر به ادبیات آن زمان نگاه کنید میبینید که آثار نویسندگان آن زمان اعتراضی است و بهنوعی تلاش میکنند وضعیت موجود را کلاً زیر سوال ببرند یا تغییر دهند. وقتی به اواخر دهه ۵۰ رسید، ادبیات و دیگر چیزها زمینه اجتماعی انقلاب را ایجاد کرده بودند، چون در جامعه و ذهنیت مردم تاثیر داشتند. ادبیات از چند زاویه در این انقلاب نقش ریشهای داشته است اما این نقش، نقش کوتاهمدت نبوده که بگوییم یک اثر یا یک جریان ادبی باعث انقلاب شد. ولی بیشک میتوان گفت زیرساختهای ادبیای که ادبیات در نزدیک به یک قرن از زمان مشروطه تا سال ۵۷ بهوجود آورد در شکلگیری انقلاب تاثیر داشت.
انتهای پیام
ثبت نظر