یک کارگردان تئاتر با انتقاد از رواج یافتن برخی عادتهای غلط در این حوزه معتقد است: تهیه بلیت برای تماشای یک نمایش کمترین احترامی است که بابت زحمت عوامل آن کار قائل میشوند، اما متاسفانه عدهای از جمله ارگانها و سارمانها فقط با بلیت میهمان به تئاتر میروند آن هم بدون توجه به اینکه هیچ کس کارش را مُفت انجام نمیدهد.
، معمولاً گیشه برای تمام گروههای تئاتری یکی از دغدغههای اصلی است و انتشار آمار فروش با رقم ناامیدکنندهای بویژه در تماشاخانههای دولتی همراه است، بویژه آنکه تعداد بلیتهای مهمان چشمگیر و حتی در مواردی از بلیتهای فروخته شده هم بیشتر است. همین باعث شده، مسئله «بلیت مهمان» به نوعی دغدغه تبدیل شود و هنرمندان و مدیران مختلف نظرهای متعددی داشته باشند مبنی براینکه یا بلیت میهمان به طور کلی حذف شود یا با سهمیههای مشخص و محدودی اختیار گروهها و سالنها قرار گیرد.
در این باره نظر چند هنرمندی را که اخیراً نمایشهایی روی صحنه تئاتر داشته یا دارند جویا شدیم.
درگیر آمار و ارقام بلیت مهمان نیستم
لیلی عاج که نمایشی اجتماعی «کمیته نان» را خرداد ۹۸ در سالن قشقایی تئاترشهر روی صحنه داشت به ایسنا میگوید: هر گروهی که در تالار قشقایی اجرا میکند از مجموع بلیتهای میهمان شبی پنج بلیت سهمیه دارد و این سهمیه تغییر نمییابد. دو ردیف جلو یعنی بیست صندلی برای اجرای نمایشها برای میهمانان اختصاص داده میشوند که پنج عدد از آنها به کارگردان و گروهش اختصاص دارد و ۱۵ بلیت میهمان دیگر برای مدیریت، روابط عمومی و تشریفات سالن است.
او اضافه میکند: من هم گاهی دغدغه آمارهایی را که از بلیتهای میهمان منتشرمیشوند، دارم چون در طول اجرا فقط شبی پنج بلیت میهمان داشتم و هیچ میهمان اضافهتری نبوده. فکر میکنم این آمار از بلیتهای میهمان بر این اساس است که ابتدا بلیتهای فروخته شده نمایشها اعم از نیمبها، تمامبها و تخفیفدار را میشمارند و میزان ظرفیت باقی مانده را با بلیت میهمان پر میکنند، اما در واقع چنین چیزی نیست و همیشه چالش من این است که شبی پنج بلیت را بین بازیگران و عوامل گروه تقسیم کنم.
عاج با بیان اینکه "من پاسخ روشنی برای این ساز و کار ندارم و فقط از سهمیهای که خودم دارم مطلع هستم و درباره آمار اضافه بلیتهای میهمان باید از خود مسئولان تئاتر شهر پرسیده شود" ادامه میدهد: به نظر من وجود این بلیتهای میهمان اشکالی ندارد، شاید روزی تئاتر شهر تصمیم بگیرد سهمیه پنج بلیت خود را به خانه تئاتر دهد یا به کارمندان بنیاد رودکی و یا …. من به عنوان کارگردان خیلی درگیر آمار و ارقام اینکه چه کسی میهمان است، نمیشوم.
او اضافه میکند: قطعاً فروش برایم مهم است، چون کار، حاصل ماهها تلاش گروهی است که از نظر مادی و معنوی به آنها دین دارم، اما اینکه در جدول فروش منتشر شود من ۲۰۰ یا ۲۵۰ میهمان داشتم برایم فرقی ندارد، چون تئاتریها حتی آنهایی که در سالنهای خصوصی اجرا میکنند، میدانند که گروهها یک سهمیه محدود دارند و آنهایی هم که نمیدانند قضاوت با خودشان است. در درجه اول رضایت مخاطبان است، حال چه میهمان باشند چه بلیت تهیه کرده باشند.
آزاده انصاری کارگردان «کچل کفترباز» هم که نمایش خود را خرداد امسال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روی صحنه برد، با ارائه بلیتهای میهمان به شدت مخالف است و در اینباره میگوید: من و تمام عوامل گروهم تصمیم گرفتیم که در اجرای نمایشمان بلیت میهمان نداشته باشیم و برای میهمانان یا خودمان بلیت تهیه میکنیم یا به راحتی میگوئیم که خودشان بلیت تهیه کنند.
او با بیان اینکه "در حل حاضر عادت خوبی بین بچههای تئاتری شکل گرفته که برای تماشای کار همکارشان بلیت تهیه کنند" ادامه میدهد: در اجرای نمایش «کچل کفتر باز» هم یک ردیف برای تماشاگران میهمان اختصاص داده شده که ما از بخشی که مربوط به گروه است، استفاده نمیکنیم و میهمانان خودشان بلیت تهیه میکنند، چون میدانند که برای یک کار گروهی زحمت کشیده میشود و فروش بلیت برایشان تأثیر دارد.
این هنرمند اضافه میکند: اما سازمانها و ارگانهایی هم هستند که عادت کردهاند با بلیت میهمان به تماشای نمایشها بنشینند و این به یک روند غلط تبدیل شده است. در حال حاضر که شرایط اقتصادی به گروههای نمایش فشار میآورد، باید با یک فرهنگسازی صحیح این روند از بین برود.
او میگوید: هر کسی در هر جایی که کار میکند، بدون حقوق و مُفت کاری را انجام نمیدهد. این اتفاق درباره هنرمندان هم صادق است، طبیعی است گروهی که چند ماه تمرین میکند و کلی هزینه دارد از مخاطبان نمایش خود توقع داشته باشد برای تماشا بلیت تهیه کنند. تهیه بلیت برای تماشای یک نمایش کمترین احترامی است که برای زحمت و تلاش عوامل آن نمایش قائل میشوند.
ساناز بیان نیز که این روزها نمایش «آبی مایل به صورتی» را در تماشاخانه سپند اجرا میکند و معمولاً کارهایش با استقبال مخاطبان همراه است، میگوید: اینکه گروهی سالن نمایش خود را با بلیتهای مهمان پر میکند، انتخاب خودش است و من نمیتوانم در اینباره نظری دهم. در بعضی نمایشها میشنیدیم که یک شب چندین ردیف از صندلیهای سالن خالی بوده و واقعاً اجرا در یک سالن خالی برای بازیگران و گروه سخت است. در این حین این امکان وجود دارد که از عدهای به عنوان میهمان برای تماشای کار دعوت شود.
بیان اضافه میکند: اما قضیه فراتر از بلیت میهمان است؛ اگر بلیتهای نمایش خریده شده باشد دیگر از بلیت میهمانهای بی شمار خبری نیست. بلیت میهمانهای زیاد معمولاً زمانی مطرح میشود که بلیتهای نمایش فروش نروند.
این کارگردان با بیان اینکه " در این میان بحث ترغیب تماشاگران برای آمدن به سالنهای نمایش مطرح است" بیان میکند: در وهله اول باید بگویم که یک کار خوب چه در تئاتر و چه در سینما مخاطب خود را دارد، البته گاهی هم استثنا وجود دارد مانند فیلم سینمایی «تختی» یا خیلی کارهای خوب مهجور مانده در تئاتر، در این زمینه هم باید دنبال ریشههای موضوع گشت. آنچه که واضح است این است که این روزها تماشاگران ما شرطی شدهاند که چهرههای خاصی را در سینما و تئاتر ببینند و این اتفاق ریشهدار است و باید همه جانبه و تاریخی بررسی شود.
کارگردان «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» معتقد است: استقبال مخاطبان از یک نمایش چند وجه دارد. ما باید جامعه شناسی مخاطبان را بدانیم و با آنها در ارتباط باشیم. کارگردانها معمولاً جامعه هدف مشخصی دارند. گاهی یک کارگردان برای هنر کار میکند یا یکی برای دل خودش. در این بین شخصی هست که انتظار دارد اثرش به صورت عمومی و فراگیر مورد استقبال قرار گیرد و در عین حال افرادی هم هستند که یک کار پژوهشی و آزمایشگاهی روی صحنه میبرند و طیف مخاطبانشان خاص است، این موضوع بر میگردد به همان گوناگونی دغدغهها و ذائقهها و هر کاری هم قرار نیست شبی ۵۰۰ تماشاگر داشته باشد. البته زمانی هم هست که یک کار درست در سالن درستی با ظرفیت متناسب اجرا نمیشود.
با تئاتر مثل عنصر مزاحمی برخورد میشود که فقط میخواهند از سر خودشان باز کنند
او با اشاره به "دوران درخشان مدیریت حسین پاکدل که نسل قدرتمندی از نمایشنامه نویسان ظاهر شدند و بالیدند" ادامه میدهد: بخش مهمی از جریان تئاتر امروز ما میراثدار آن دوران است. به دلیل همین درک درست از شکلهای متفاوت اجرا، سالنهایی مثل خانه خورشید تئاتر شهر برای کارهای تجربی با تماشاگر محدودتر و … شکل گرفت. به جز این در آن دوران از تئاتر حمایت مالی میشد. کسی که میخواست تجربهی جدیدی بکند و سوادش را داشت میرفت در دل ماجرا و به کیفیت میپرداخت و دیگر دغدغهی فروش نداشت. به جز این، اغلب ساخت دکور و طراحی و دوخت نمایشها و پرداخت دستمزد بازیگران بر اساس قرارداد تیپ بر عهده انجمن هنرهای نمایشی بود.
این هنرمند اضافه میکند: اما در اواخر دهه ۸۰ اوضاع تغییر کرد. بودجه تئاتر به شدت کاهش پیدا کرد و بخش اصلی این حمایت دولتی هم از میان رفت. یادمان باشد که بیشتر جاهای دنیا دولتها موظف به حمایت از جریانهای فرهنگی به ویژه تئاتر هستند. ولی اینجا با تئاتر مثل عنصر مزاحمی برخورد میشود که فقط میخواهند از سر خودشان باز کنند. مانند یک بچه نابالغ که نه سرمایه و نه مهارتی دارد، رها شده به حال خودش و برای اینکه روی پای خودش بایستد ظاهری فریبنده ساخته و شروع به خودفروشی کرده.
بیان میگوید: حالا یک الگوی غلطی در جریان تئاتر شکل گرفته و برخی فکر میکنند با زرق و برق دار کردن کارهایشان و استفاده از بازیگران تلویزیونی و سینما میتوانند مخاطبان زیادی را جذب کنند. مانعی در حضور این بازیگران نیست، گاهاً خوب هم ظاهر شدهاند، اما مسئله این است که ما باید یادمان باشد این جریان از کجا شروع شده و آسیب اصلی از کجاست.
او در ادامه صحبتهایش بیان میکند: من فکر میکنم پرداختن به موضوع ترغیب مخاطب برای تماشای تئاتر جنبههای گستردهای دارد. در جامعه امروز که تأمین خوراک و پوشاک و مسکن برای مردم مسئله است، حوزه فرهنگ و هنر متأسفانه در اولویتهای بعدی جای میگیرد.
این کارگردان در پایان گفت: موضوع مهم دیگر هم این است که یک کارگردان بررسی کند که در این زمانه مردم نیاز دارند چه چیزی را ببینند و بشنوند. من فکر میکنم اگر نمایش ««آبی مایل به صورتی» هنوز ظرفیت شنیده شدن دارد، باز هم آن را اجرا میکنم و این به معنی این نیست که نمایشنامه دیگری ندارم، من نمایشنامههای دیگری هم در این مدت نوشتم و در نظر داشتم اما هر نمایشی فضای تولیدی و اجرایی مخصوص خودش را دارد. با من برای اجرا در سالن مورد نظرم همکاری نشد. من هم اصراری ندارم به هر قیمتی در هر سالن نامناسبی کارهایم را روی صحنه ببرم.
خبرنگار ایسنا علاوه بر این سه هنرمند با چند کارگردان دیگری که آمار فروش نمایشهایشان نشانگر این است که بلیتهای میهمان آنها از بلیتهای فروخته شده بیشتر بوده، تماس گرفت اما آنها تمایلی به صحبت کردن درباره این موضوع نداشتند.
انتهای پیام
ثبت نظر