سرانجام طلسم پخش «تاریکی شب، روشنایی روز» شکسته شد و پس از زمان پخش های مختلفی که توسط کارگردان و گاهی هم شبکه اعلام می شد و حتی پیش از این شنیده شده بود که قرار است روی آنتن شبکه یک برود، این مجموعه در بهمن ماه روی آنتن شبکه دو رفت.
مجموعه ای به قلم و کارگردانی حجت قاسم زاده اصل که بیشتر وی را به واسطه تله فیلم های خوبی که برای تلویزیون ساخته است، می شناسیم. قاسم زاده کارگردان مولف است و بسیار نیز اهل مطالعه. از این رو دیالوگ ها و متن هایش یک سرو گردن از برخی کارهای تلویزیونی بالاتر است و اگر از مخاطبان آثار او باشید، قطعا دیالوگ های زیبایی را از زبان کاراکترهای قصه اش شنیده اید.
ضمن اینکه قهرمانان داستانهایش در عین اینکه آدم های فاخری هستند، اما از ادبیاتی استفاده می کنند که به دل تماشاگر می نشیند و باور می کند؛ بدون اینکه حرف هایشان غلو شده باشد. یکی از ویژگی های قلم این کارگردان همین است که کلماتش از دل برمی آید و لاجرم بر دل می نشیند. گرچه عده ای از منتقدان وی را متهم به پرگویی در آثارش می کنند و معتقدند که او دیالوگ های بسیاری را برای قهرمانان داستانهایش در نظر می گیرد.
شاید نوع نگارش دیالوگ های قاسم زاده کمی با سریال های دیگر متفاوت باشد و به قصه و داستان گویی بیشتر شباهت داشته باشد تا فیلمنامه سریال تلویزیونی. اما مهارت و سبک خاصی که وی در نویسندگی و کارگردانی دارد، منحصر به خودش است و همواره آثاری هم که برای این رسانه ساخته، به خصوص فیلم های تلویزیونی اش که بارها از شبکه های مختلف پخش شده است، اصلا قابل مقایسه با حتی برخی از فیلم های سینمایی روی پرده هم نیست! آن هم در شرایطی که اغلب تله فیلم هایی که ساخته و پخش می شد، کارهای ضعیفی بودند و فیلمنامه های نه چندان جذابی داشتند. اما قاسم زاده همواره نگاه جدی به آثاری که ساخته داشته است.
قاسم زاده در این سریال نیز تلاش کرده تا داستان زندگی آدم هایی را برای مخاطبانش روایت کند که هم از جنس آدم های پیرامون ما در زندگی هستند و هم نیستند و کمیابند!
بهنام طریقت در «تاریکی شب، روشنایی روز» شمایل مردان دهه های ۴۰ و ۵۰ است که زندگی و عاشقانه هایشان با مردان امروزی تفاوت فاحشی دارد. از این نظر می توان گفت بهنام طریقت جزو مردانی است که نسل آنها رو به انقراض است. چرا که او مردی است عاشق که پس از گذشت سه چهار دهه همچنان به این عشق وفادار مانده و در گیر و دار زندگی با مانع بزرگی روبرو می شود که با اطمینان و اعتقاد قلبی که دارد، مصمم و در کمال خونسردی در پی راه حلی برای این مشکل است. از آن طرف به قدری کاراکتر ملموسی دارد که می توان گفت شبیه فلان فرد در خانواده مان است.
شاید بتوان گفت که این مجموعه در زمان مناسبی روی آنتن نرفت و زیر سایه سریال شبکه سه قرار گرفت که از قضا مجموعه پرمخاطبی هم هست. از این رو آنطور که باید نتوانسته مخاطبان خود را پیدا کند. البته زمان پخش دقیق و منظمی دارد. اما با این حال تعداد قسمت هایش زیاد نیست و از این نظر چندان به نفع سریال نیست. به این دلیل که این مجموعه در ۲۰ قسمت طراحی شده و از این نظر هم قابل مقایسه با سریال های ۵۰ و ۶۰ قسمتی نیست که زمان مناسب برای جذب مخاطب دارند تا بتوانند بیننده های سریال را با خود همراه کنند. از طرفی تبلیغات چندان خوب و گسترده ای هم برای این سریال وجود نداشت تا به بهتر دیده شدن آن کمکی کرده باشد.
ضمن اینکه شنیده می شود درگیر ممیزی و سانسور در پخش هم شده و همین امر می تواند به کار لطمه وارد کرده باشد. مهمتر از همه اینکه قاسم زاده در این مجموعه از نوع خاصی در کارگردانی و شیوه روایت داستان بهره گرفته که برای مخاطب سریال های تلویزیونی جدید است. شاید بتوان گفت تاکنون هیچ کارگردانی داستانش را اینگونه در تلویزیون روایت نکرده است. کارگردان کاراکترهای اصلی اش یعنی بهنام و سعیده را در برخی سکانس ها مقابل دوربین قرار داده تا تک گویی کنند. از این رو کمی برای مخاطب تلویزیون این شیوه از روایت داستان جدید و تازه است و به همین دلیل برخی هنوز نتوانسته اند با این سبک از سریال سازی ارتباط برقرار کنند. اما هر چه که هست، «تاریکی شب، روشنایی روز» کار با آبرویی است و در هر سکانس می توان احترام به مخاطب را از جانب کارگردان و سازندگان آن احساس کرد. البته مخاطب به دیدن برخی سریال های دم دستی و دیالوگ های سخیف عادت کرده که برخی هنرمندان به واسطه آثارشان مسبب سطحی نگاری برخی مخاطبان هستند.
از این رو بیننده سریال «تاریکی شب، روشنایی روز» ممکن است از همان ابتدا با قهرمان داستان همراه نشود و ارتباط برقرار نکند. اما در ادامه به واسطه متن و دیالوگ ها و شخصیت پردازی خوب قاسم زاده درگیر داستان و ماجراها می شود.
اما در کنار متن خوبی که قاسم زاده برای این سریال نوشته و نوع کارگردانی خاصی که برای این کار در نظر گرفته، از بازیگرانی دعوت به همکاری کرده که به نوعی انتخاب های درستی برای چنین نقش هایی هستند. از بهنام طریقت گرفته که قهرمان داستان است و فرهاد قائمیان ایفاگر این کاراکتر است تا بازیگرانی که همگی سبقه تئاتری دارند و از این رو به خوبی می توانند از پس چنین نقش هایی با چنین دیالوگ هایی بربیایند.
حتی بازیگران جوانی که نقش برادرزاده و خواهرزاده طریقت را بازی کرده اند هم با وجود اینکه برای مخاطب تلویزیون آشنا نیستند، اما انتخاب های درست کارگردان هستند. بده بستان های و پاس کاریهای کلامی و شوخی ها و بذله گویی های بهنام طریقت با خواهرزاده و برادرزاده اش به دل مخاطب می نشیند. فرهاد قائمیان پیش از این هم در آثار دیگری از این کارگردان حضور داشته و با او همکاری کرده است.
برخی از بازیگران هم در کارهای قبلی این کارگردان حضور داشتند و از این رو با شیوه کار و نوع نگاه قاسم زاده آشنا هستند و همین نکات مشترک باعث شده تا این سریال خروجی خوبی داشته باشد. البته این سریال هم به هر حال نکات منفی دارد. به خصوص تک گویی های طولانی بهنام طریقت در جوانی و میانسالی که در قسمت های نخست باعث خستگی مخاطب می شد که در ادامه گویا از حجم این تک گویی ها کاسته شد و سریال خوش ریتم تر از قسمت های ابتدایی شد. نکته دیگر تیتراژ پایانی سریال است که از صدای دو خواننده استفاده شده و دست اندرکاران این سریال ترجیح داده اند که از خواننده های معروفی که معمولا تیتراژهای بسیاری را کار می کنند، دعوت به همکاری نکنند.
می توان گفت به نوعی همه اجزای این سریال به نوعی با هم مرتبط و متناسب است. البته باید منتظر بود و دید که کارگردان چه پایان بندی برای سریال در نظر گرفته است. چرا که اغلب مشکلات سریال های تلویزیونی که این اواخر پخش می شوند، پایان بندی های غیر منطقی است که مخاطب را راضی نمی کند. البته قاسم زاده کارگردان و نویسنده حرفه ای است و قطعا می داند داستانش را چگونه به پایان بساند تا مخاطب از سرنوشت قهرمان هایش رضایت داشته باشند. با این حال می توان گفت که «تاریکی شب، روشنایی روز» با همه مسائلی که مطرح شد، توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند و در کنار داستانی که در قالب یک سریال روایت می شود، مفاهیم مهمی از جمله انسانیت و وفاداری را به مخاطبان خود منتقل کند.
زینب علیپور
ثبت نظر