محسن تنابنده با نگارش فیلمنامههای مختلف در طول نزدیک به دو دهه در سینما و تلویزیون بارها تبحر خود را در نگارش یک فیلمنامه با قوام و درست نشان داده است. این بازیگر و نویسنده در دومین تجربه کارگردانی خود، پس از ساخت فیلم «گینس» در سال ۹۳، دست به چالشی برای خود در کارگردانی زده است. دومین تجربه فیلمسازی او نشان از ورود جدی یک کارگردان خوب در سینمای ایران را دارد. قسم به لحاظ کارگردانی فیلم سختی است و با توجه به روند و داستانی که فیلمنامه دارد، این اثر کارگردانی تازهکار را دچار چالشهای جدی میکند که محسن تنابنده بهخوبی از پس آن برآمده است.
فیلم درباره قتل زنی به نام رضوان است که خانواده و اقوام آن به دنبال ثابت کردن قاتل بودن شوهر او به دادگاه هستند و برای شهادت و اجرای مراسم قسامه راهی مشهد میشوند. خانوادهای بزرگ که در شمال ایران ساکن هستند و برخلاف اغلب فیلمها که حتی روابط خانوادگی نزدیک در آنها بسیار کمرنگ است؛ در این فیلم شاهد نزدیکی این خانواده به هم و دعواها و درگیریهای مرسوم در بین یک خانواده بزرگ هستیم.
اغلب صحنههای این فیلم در داخل اتوبوس قرار دارد. داستان بسیار ساده شروع میشود و کاراکترهای مختلفی که در این فیلم بازی دارند هرکدام خرده داستانهای خود رادارند که اهمیت خاصی برای تماشاگر ندارند آنچه حلقه اتصال همه اینها به یکدیگر و باعث همراهی آنها باهم شده است، نظر آنها در مورد قاتل رضوان است که باعث شده هرکدام در کرسی قضاوت بنشینند و با اتکا به دادههای که بیشتر مبتنی بر شنیدههاست، حاضر شوند قسم به قاتل بودن یک شوهر بداخلاق بخورند.
فیلمنامه روند مشخص و نسبتا کندی دارد اما همهچیز با ورود سعید آقاخانی همسر مهناز افشار ( خواهر مقتول) تغییر میکند. با اصرار او مبنی بر رضایت «رضی» از قاتل خواهرش، داستان شکل دیگری به خود میگیرد و تماشاگر که تاکنون روایت اتفاق را از زبان شخصیتهای مختلف شنیده و مثل پازل در ذهن خود کامل کرده، احساس میکند قرار است با فیلمی در جهت ترویج فرهنگ بخشش روبهرو شود اما با پیشروی داستان با تبحری که تنابنده در نگارش این داستان داشته، وجوه دیگری از داستان مرگ رضوان روشن میشود و در انتها نیز شاهد یک پایانبندی درست و سینمایی هستیم. در نیم ساعت پایانی ریتم فیلم تند میشود و مایههای پلیسی کار بیشتر میشود که کشش و همراهی تماشاگر را با اثر بیشتر میکند.
یکی از نکات حایز اهمیت در «قسم» فیلمنامه و شخصیتپردازی درست تنابنده است که درعینحال که در ساخت یک فیلم جادهای کارگردان را دچار زحمت و دردسر زیاده کرده، اما باعث شده تا فیلمنامه جلوتر از همه عوامل گام بردارد. امر مهمی که باعث شکست و ضعف اغلب فیلمهای سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شد.
فیلم «قسم» به لحاظ مسائل فنی ازجمله تصویربرداری، صدابرداری، جلوههای بصری و تدوین نیز قابلتوجه است. اما با شخصیتپردازی درستی که در فیلمنامه انجامشده کاراکترهای اصلی و مکمل این فیلم بهخوبی دیده شدند. سعید آقاخانی پس از بازی در فیلم «خداحافظی طولانی» یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیرش را در این فیلم دارد و بهخوبی توانسته به شکل زیرپوستی یک شخصیت منفی را به تصویر بکشد. حسنپور شیرازی نیز یکی دیگر از نقشهای مکمل این کار است که بازی قابلتوجهی داشت. مهران احمدی نیز با بازی درست و مشخصش بار دیگر تبحرش در بازیگری را نشان داد. در طول فیلم شخصیتهای مختلف از وجوه منفی او میگویند و اینکه چگونه همسرش را با قساوت به قتل رسانده، اما در اواسط کار درصحنهای که از شیشه ماشین به بیرون آمده تا با رضی صحبت کند، درحالیکه فریاد میزند، برای تماشاگر مشخص میشود که او بیگناه است.
فیلم «قسم» از وجوه مختلف قابلبررسی است و نگارنده بههیچوجه قصد ندارد شمایل یک فیلم ازهرجهت کامل را از این کار به نمایش بگذارد اما این اثر با توجه تجربه پیشین تنابنده در کارگردانی، گامی روبهجلو برای این کارگردان تلقی میشود و یکی از فیلمهای دیدنی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود.
سمیرامیس محمدی
ثبت نظر