«این مشکل را همیشه برای فروش فیلمهای ایرانی به تلویزیون داشتهایم. بهایی که تلویزیون برای پخش فیلم ایرانی میپردازد، به اندازه یک پنجم هزینهای که برای یک تله فیلم میشود هم نیست. اما با این رقم بسیار پایین، بازهم تهیهکنندگان حاضر به فروش فیلمهایشان هستند؛ چراکه راهی جز این ندارند. بخش دیگر به حساسیتهایی برمیگردد که تلویزیون به برخی فیلمها دارد و این حساسیتها (که عمدتاً با حذف بخشهایی از فیلم قابل رفع و رجوع است) را در رابطه با فیلمهای خارجی براحتی و بیهیچ حساب و کتابی میتواند اعمال کند تا فیلم ایرانی.
نتیجهاش هم این میشود که در عید نوروز امسال بالای ۱۱۰ فیلم خارجی از طریق تلویزیون پخش شود و تنها ۱۷ فیلم ایرانی امکان پخش از تلویزیون را پیدا کنند و این جفا در حق سینمای ایران است.» اینها حرفهای همایون اسعدیان است؛ کارگردان و فیلمسازی که علاوه بر کارنامه بلندبالای سینمایی، چند سریال و تله فیلم نیز برای تلویزیون ساخته است و نسبت به این بیتوجهی تلویزیون به فیلمهای تولید سینمای داخل انتقاد دارد.
عید نوروز ۹۸ مثل سالهای گذشته تلویزیون بار دیگر پخش فیلمهای سینمایی خارجی را در اولویت مطلق خود قرار داد. این در حالی است که تعداد تولیدات سینمای ایران آنقدر رشد داشته است که بتواند نیاز تلویزیون را تأمین کند؛ سینمایی نسبتاً مطرح که حرف خودش را در سطح جهان میزند و از شمار قابل توجهی از جوایز بینالمللی برخوردار است اما در رسانه ملی جایگاه چندانی ندارد!؟
اسعدیان در ادامه در مورد آسیبهایی که سینماگران در این عرصه میبینند، تصریح کرد: «در همه جای دنیا یک بخش از محل درآمد سینما فروش رایت تلویزیونی است. وقتی از این رایت محروم میشویم، یا رقم آن بسیار اندک میشود، در واقع سینما را از یک بخش درآمدی خود محروم کردهایم و این بشدت سینما را متضرر میکند. در همه جای دنیا یک سوم از درآمد سینما از طریق گیشه است و دو سوم دیگر از طریق فروش رایتهای ویدئویی و تلویزیونی. اما در کشور ما اگر هم تلویزیون فیلمی را پخش کند بابت آن رایت بسیار اندکی میپردازد. مثلاً فیلمی که سه میلیارد تومان هزینهاش میشود، تلویزیون بابت پخش آن در بهترین حالت حداکثر ۱۰۰ میلیون تومان هزینه میکند و این یعنی یک سیام هزینه تمام شده فیلم. حتی اگر هم به اندازه پول یک تله فیلم میپرداختند اوضاع باز هم خیلی بهتر بود.»
قطعاً یکی از مشکلاتی که سینماگران در حوزه اکران فیلمشان در تلویزیون دارند، مسأله سانسور است. سیاستهای صدا و سیما به اذعان سینماگران فراتر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. برای همین سختگیریها هم هست که اغلب فیلمسازان عطای پخش فیلمشان را به لقایش میبخشند. البته این مشکل فقط دامن فیلمسازان سینمایی را نمیگیرد، فیلمهای مطرح و خوب مستند هم از آن مستثنی نیستند. مستندسازان هم با آن دست و پنجه نرم میکنند و حتی از خیر همان حق فروش اندک هم میگذرند.
سلیقه مردم برای صدا و سیما مهم نیست
سحر مصیبی، کارگردان فیلم مستند تحسین شده «صفر تا سکو» که فیلمش هرگز شانس پخش از تلویزیون را پیدا نکرد، در این مورد میگوید:«همان اوایل اکران فیلمم یک پیشنهاد از طرف تلویزیون به من شد، اما با سانسور کامل صحنههای بازیها و تمرینات! و حتی همین پیشنهاد نیز در حد حرف باقی ماند؛ هرچند اگر هم پیشنهادشان جدی میشد و ادامه داشت، با این حجم سانسور هرگز اجازه پخش نمیدادم. چرا که تلویزیون ما سالهاست که ورزش بانوان حتی با حجاب کامل را هم پخش نمیکند. بانوانی که با پوشش کامل اسلامی و با قوانین جمهوری اسلامی مسابقه میدهند و افتخار آفرینی میکنند. اما انگار تلویزیون قواعد و قوانین خاص خودش را دارد و نمیخواهد ورزش بانوان را نشان دهد، چه رسد به فیلم من.»
او در ادامه توضیح میدهد:«این مسأله جزو سیاستهای صدا و سیماست که سلیقه مردم برای این رسانه چندان محلی از اعراب ندارد و به نظر میرسد سیاستگذاری این سازمان بیشتر بر اساس سلیقه مدیرانی است که سواد و آگاهی لازم در این حوزه را ندارند. طبعاً چنین سیاستهایی موجب ضعیفتر شدن رسانه و ریزش بیشتر مخاطبانش میشود. چه انتظاری میتوان داشت؟ نمیدانم چرا فیلمهای خوبی که میتوانند در جامعه تأثیرگذار باشند نباید امکان پخش پیدا کنند؟ ما فیلمهای مستند درجه یک بسیاری داریم. اگر بد هستند پس چرا در جشنوارهها و جشنوارههای خارجی مهم دنیا از آنها استقبال میشود و این همه جایزه میبرند.»
مخاطب بیشتر خواهان سریال است
احسان ناظم بکایی، منتقد سینما و تلویزیون، اما نظرش در این باره متفاوت است. او معتقد است که مردم در ایام عید بیشتر بهدنبال سریالهای تلویزیونی، بویژه سریالهای شبانه طنز هستند تا تماشای فیلم سینمایی. او میگوید:«دورهای بود که خیلی از مخاطبان فیلمها را برای اولین بار از طریق تلویزیون در قالبهای مختلف «سینما یک» و «سینما چهار» و... میدیدند. اما اکنون مجاری مختلفی وجود دارد. به غیر از دیویدی فروشیها که به صورت غیرقانونی کار میکنند، فضای مجازی و سایتهای اینترنتی، چه داخلی و چه خارجی، جدیدترین فیلمها را در اختیار مردم قرار میدهند. آنهایی که به قول معروف فیلم خوار هستند، صبر نمیکنند تا فلان فیلم برجسته یا مثلاً فیلمی که اسکار برده است را از طریق صدا وسیما ببینند. دسترسیها وسیع است و تلویزیون برای همه آدمهایی که عشق فیلم هستند، چه داخلی و چه خارجی نمیتواند تنها مرجع باشد.»
او با اشاره به سمت و سوی جدید تلویزیون در سریالسازی و شوهای تلویزیونی تصریح کرد: «در دنیا هم شبکههای تلویزیونی بیشتر همّ خود را صرف ساخت سریال میکنند. فضای تلویزیون ما در ایام مناسبتی نوروز و رمضان و محرم و تابستان هم به سمت ماراتن سریالسازی حرکت میکند. بنابر این اولویتی که در تلویزیون وجود دارد این است که سراغ سریالها یا برنامههایی برود که قالب تلویزیونی دارند.»
بکایی در ادامه تأکید کرد:«با اینکه بالای ۱۰۰ فیلم خارجی از طریق تلویزیون پخش شده اما تأثیر و بازخورد چندانی هم از طرف مخاطب نداشته است. مردم در دید و بازدیدهای نوروزی از سریالهای عید صحبت میکردند یا حتی درباره برنامه «عصر جدید». اما هیچ کس نمیگفت که من فلان فیلم سینمایی را دیدم. چون میزان علاقه یک آدم به فیلم در خانوادهها متفاوت است. اولاً استمرار شبانه سریالها و برنامههای شو تلویزیونی عامل دیدن آنهاست و دوم اینکه با مسائل روز مردم در ارتباط است. مثلاً مسأله اختلاس، آقازادگی و... که دغدغه روز مردم است. از طرفی هم ممکن است تهیهکنندگان یا فیلمسازان فیلمهای سینمایی یا مستند در تعاملاتشان با مدیران تلویزیون نتوانسته باشند فیلمشان را به صدا و سیما بفروشند یا آن فیلم از نظر چارچوب و قالب صدا و سیما به خاطر فراگیریاش نیاز به تعدیلاتی دارد که سازنده فیلم ممکن است قبول نکند.»
این منتقد در ادامه تصریح کرد: «پربینندهترین فیلم سینمای ایران با کمبینندهترین برنامه تلویزیون قابل قیاس نیست. یک برنامه تلویزیونی که روی آنتن میرود به تعداد تمام گیرندههای تلویزیونی امکان تیراژ دارد. اما این برای فیلم سینمایی وجود ندارد. چون تلویزیون آثار را رایگان در اختیار مردم قرار میدهد اما سینما در کشور ما یک مناسک آیینی دارد یعنی باید برای یک خانواده هزینه بلیت و در کنارش هزینه ناهار یا شام داده شود.ما باید تفاوت این دو رسانه را ببینیم.»
او در پاسخ به اینکه چرا نگاه تلویزیون در انتخاب فیلمها اینقدر سلیقهای است، میگوید:«جشنواره فیلم فجر ما جشنواره خوشحالی نیست. عملاً اکثر فیلمها تلخ هستند بنابر این پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران را در جشنواره نمیتوانید پیدا کنید.آن فیلم یک فیلم کمدی است.مثلا فیلم «خجالت نکش» فیلم خوبی بود که برای ایام نوروز هم مناسب بود.»
او در پاسخ به اینکه آیا صدا وسیما در انتخاب فیلمها بیسلیقگی نکرده است؟ مثلاً فیلمهایی مثل به وقت شام یا لاتاری یا تنگه ابوقریب مناسب ایام عید نیست. او در پاسخ میگوید: «بله مناسب نبود. اما تعاملات تهیهکنندگان با تلویزیون هم مهم است. این انتظار کاملاً اشتباه است که تهیهکنندگان منتظر باشند تا از صدا و سیما به آنها زنگ زده شود. آنهایی که فعالترند راه بهتری برای تعامل و پخش فیلمشان دارند. حتی نمایش تنگه ابوقریب هم تأثیر زیادی در مردم ندارد. چون آن کسی که بخواهد این فیلم را ببیند، طبعاً دیده است. مردم بیشتر بهدنبال سریال هستند. قالب تلویزیون با قالب سینما متفاوت است و برای همین تلویزیون به سمت تله فیلم هم نرفت. شما پرده سینما را با جزئیات مقایسه کنید. تنگه ابوقریب پر از جزئیات است اما وقتی از تلویزیون پخش شود، دیگر آن جزئیات دیده نمیشود.»
مریم سادات گوشه
ثبت نظر