Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 7 و 27 دقیقه

لحظه‌شماری شیرین برای تماشای «ماکوندو»

لحظه‌شماری شیرین برای تماشای «ماکوندو»

سه شنبه 19 اسفند 1397 ساعت 0:55

روز گذشته نشریه سینمایی ورایتی خبر از اتفاقی داد که موجی از شگفتی را در فضای رسانه‌های فرهنگی دنیا به‌ وجود آورد. خبری با این مضمون ‌که رمان شگفت‌انگیز صد‌سال تنهایی قرار است به سریال تلویزیونی تبدیل شود. اتفاقی عجیب؛ از این‌رو که نویسنده سرشناس این رمان، گابریل گارسیا مارکز سالیان‌سال در مقابل سیل پیشنهادها برای اقتباس سینمایی از این رمان مقاومت کرده بود.

بی‌تردید کسانی که رمان صد‌سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز را خوانده‌اند، در بسیاری از لحظات داستان زیباترین و خیال‌انگیزترین تصاویر عمرشان را در ذهن‌شان ساخته‌اند. مثل جایی که رمدیوس خوشگله بخار می‌شود و به آسمان صعود می‌کند؛ یا وقتی که ماکوندوی شگفت‌انگیز به طاعون خواب مبتلا می‌شود یا آن خراب‌خانه  خیالی که تمام اتفاقاتی که آن‌جا رخ می‌دهد، غیرواقعی است؛ یا بوی رمدیوس که همه ‌جا می‌پیچد و دلیلی می‌شود برای فرستادن مردها به کام مرگ؛ و البته بی‌شمار شخصیت و حادثه و مکانی که هرکدام تاثیری شگفت‌انگیز بر ذهن خواننده دارند. بیراه نیست که این رمان و نویسنده‌اش را سردمدار رئالیسم جادویی می‌دانند- که البته این‌جا جادویی‌بودن صد‌سال تنهایی مقدم بر رئالیستی‌بودنش است و همین‌ هم هست که موجب می‌شود خواننده در حین خواندن رمانی درحالی شبیه اغما فرو رفته باشد.

اصولا رمان‌هایی که موتور محرکه‌شان خیال و ذهن است، کار دشواری برای تصویری‌شدن دارند. طبیعی هم هست. متنی که نویسنده نوشته، شخصیت‌هایی که ساخته و روند حوادثی که چیده؛ در قالب رمان در ذهن هر خواننده‌ای تصاویری یکه و یگانه می‌آفریند. در قالب فیلم یا سریال اما از آن‌جا که تصاویر تنها از فیلتر ذهن کارگردان رد می‌شوند، آن خاصیت جادویی‌بودن چنین قصه‌هایی از دست می‌رود. به این دلیل هم هست که جز چند رمان کلاسیک از قبیل بر باد رفته یا دکتر ژیواگو کمتر می‌توان به رمان درجه یکی، به‌خصوص با روایت‌های متفاوت برخورد که اقتباس سینمایی موفقی از آن به ‌عمل آمده باشد. حتی در مورد فیلم‌هایی که در ادبیات سینمایی به اقتباس‌های موفق معروفند، یعنی فیلم‌هایی چون ربه‌کا، خوشه‌های خشم، زوربای یونانی، هنری پنجم، اسپارتاکوس، سریرخون، آرزوهای بزرگ،پیرمرد و دریا، پدرخوانده، سرگیجه، بینوایان، کشتن مرغ مقلد و... نیز این موضوع را نباید ناگفته گذاشت که به این دلیل نیز بود که گابریل گارسیا مارکز سال‌های‌سال در مقابل تمام پیشنهادها مبنی بر اقتباس از صد‌سال تنهایی مقاومت کرده بود.

در خبر ورایتی آمده بود که کمپانی فیلمسازی نتفلیکس از ساخت سریالی با اقتباس از رمان صد‌سال تنهایی خبر داده است. این رمان نوشته گابریل گارسیا مارکز که یکی از برترین آثار قرن بیستم به ‌شمار می‌آید، قرار است به زبان اسپانیولی ساخته شود.  نکته جالب این‌که صدسال تنهایی که تاکنون بالغ بر ٥٠‌میلیون نسخه از آن به فروش رفته؛ سال‌ها در برنامه کاری استودیوهای مختلف فیلمسازی قرار داشته؛ اما مارکز با اقتباس سینمایی از آن مخالفت کرده. او می‌گوید: «درباره صد‌سال تنهایی یادم است که به ما پیشنهاد شد؛ اما از وکیلم خواستم یک‌میلیون دلار پیشنهاد دهد تا فراری شوند. وقتی دیدیم پیشنهادهای آنها نیز به این رقم نزدیک شده، مبلغ را تا سه‌میلیون بالا بردیم. من ترجیح می‌دهم رابطه خواننده‌هایم به صورت رابطه خصوصی میان خواننده و کتاب باقی بماند و به این دلیل تا وقتی بتوانم از تهیه فیلم براساس کتاب‌هایم جلوگیری خواهم کرد». دلیل مخالفت مارکز هم جالب است: «خواننده رمان را در ذهنش تصور می‌کند اما تماشاگر فیلم آن را می‌بیند. در این میان ممکن است تماشاگر با چهره‌ای مواجه شود که تصورش نکرده و این باعث آسیب به کتاب می‌شود». اتفاقا شاید هم به دلیل ذهنی‌بودن باشد که تعصبی که مارکز نسبت به صدسال تنهایی داشت، در مورد دیگر کتاب‌هایش نداشته و اجازه اقتباس از رمان‌های «‌عشق سال‌های وبا» و «وقایع‌نگاری یک مرگ از پیش تعیین‌شده» را به تهیه‌کنندگان داده است.

کاربران فضای مجازی واکنش‌های بامزه‌ای به این خبر نشان داده‌اند. فارغ از ابراز علاقه‌مندی شمار کثیری از علاقه‌مندان مارکز به تماشای چنین سریالی، اما عمده واکنش‌ها نسبت به این بخش از خبر صورت گرفته که به‌ نقل از نتفلیکس آمده که «رودریگو و ‌گونزالو پسران گابریل گارسیا مارکز به‌عنوان تهیه‌کنندگان اجرایی در این پروژه حضور خواهند داشت». اتفاقی که توییت‌هایی مثل این را محبوب کرده: «نگذاشتند کفن بدبخت خشک شود و تمام زحمات مارکز را به حراج گذاشتند». اما ظاهرا پسران مارکز هم حرف دارند: «‌برای دهه‌های متوالی پدرمان نسبت به فروش حق ساخت فیلم از کتاب صدسال تنهایی تمایلی نداشت؛ چراکه معتقد بود ساخت این کتاب طی مدت محدود فیلمسازی مقدور نخواهد بود یا ساخت این فیلم به هر زبانی به جز اسپانیایی عادلانه نخواهد بود، اما اکنون در عصر طلایی ساخت سریال‌ها و با وجود استعدادهای چشمگیر در عرصه نویسندگی و کارگردانی و استقبال مخاطبان سراسر دنیا از برنامه‌های ساخته‌شده به زبان‌های مختلف قرار داریم»؛ که مودبانه‌اش می‌شود «همینی که هست»!

ساخته‌شدن سریالی براساس صدسال تنهایی البته وسوسه‌برانگیز نیز هست. رمانی که به‌ باور اسکار کونتاردو، منتقد سرشناس ادبی «جهان اول را از وجود آمریکای لاتین آگاه کرد و باعث شد اهالی این قاره، از کلمبیا تا شیلی یا آرژانتین از نظر دیگران همیشه شهروند ماکاندو به شمار آیند» بی‌شک به‌عنوان یک سریال نیز خواهد توانست به حیات موثرش ادامه دهد.  محمد مجانی، رمان‌نویس الجزایری درباره صدسال تنهایی می‌گوید: «زمانی ‌که زیرفشار خودکامگی و نظامی‌گری، احساس ناامیدی و درماندگی می‌کنید، این کتاب نوشدارویی بس نیرومند است». درشرایطی‌ که بسیاری از جهانیان این شرایط را با گوشت‌ و خون لمس می‌کنند، شاید این نوشدارو در قالب سریال امید به شمار بیشتری بتواند تزریق کند. بسیار بیشتر از ٥٠‌میلیون نفری که نسخه‌ای از این رمان را در خانه‌شان دارند.

تعداد بازدید : 191

ثبت نظر

ارسال