Fa En دوشنبه 28 آبان 1403 ساعت 4 و 1 دقیقه

شخصیت‌های «مینو» در تقابل باهم شکل گرفتند/ سختی کار با سلبریتی‌ها

شخصیت‌های «مینو» در تقابل باهم شکل گرفتند/ سختی کار با سلبریتی‌ها

نویسنده و کارگردان سریال «مینو» از شکل‌گیری کاراکترهای این سریال در تقابل با یکدیگر و دلیل استفاده از بازیگران کمتر شناخته شده در این مجموعه گفتند.

شنبه 29 دی 1397 ساعت 19:48

خبرگزاری مهر- گروه هنر- عطیه موذن: سریال «مینو» که به تازگی پخش هر شبی آن از شبکه یک سیما به پایان رسید، درباره سه شخصیت به نام‌های مینو، عماد و رضا بود که قصه سرگذشت آن‌ها در جریان روزهای نزدیک به محاصره خرمشهر روایت شد.

در این قصه مینو یک بار ازدواج کرده ولی درحال حاضر مجرد است و یک فرزند دارد. رضا که پسرعمه اوست خواستگارش است. در همین حین پای عماد که یک جاسوس عراقی است به خرمشهر باز می‌شود. عماد هم به مینو دل می‌بندد و داستان با کشمکشی عاشقانه بین عماد و رضا ادامه می‌یابد.

سریال «مینو» به کارگردانی امیر پوروزیری و تهیه‌کنندگی مهدی همایون‌فر و با حضور بازیگرانی چون عباس غزالی، سیاوش طهمورث، پروانه معصومی، مهدیه نساج، سلمان فرخنده، فرزین محدث و... به تولید رسید.

در نشستی که به بهانه پخش این سریال در خبرگزاری مهر برگزار شد امیر پوروزیری کارگردان، سلمان فرخنده نویسنده و بازیگر و مهدیه نساج بازیگر حضور یافتند و درباره موضوعات مختلف گفتگو کردند.

در قسمت اول این نشست سمت و سوی پرسش‌ و پاسخ‌ها بیشتر به سمت فضای بصری و موقعیت‌های چالشی تولید سریال بود و در قسمت دوم و نهایی، بازیگران از ماجرای عشق مثلثی در داستان و شکل‌گیری شخصیت‌ها بیشتر سخن گفتند.

قسمت پایانی این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

*ما در سریال «مینو» روایتی از یک عشق مثلثی را دیدیم که در آن رضا و عماد هر دو عاشق «مینو» بودند. به نظر شما سریالی که بیشتر از بن‌مایه‌های دفاع مقدسی و ارزش‌های انسانی وام گرفته چقدر ضرورت داشت به چنین پرداخت عاشقانه‌ای در درام و قصه اصالت دهد؟

امیر پوروزیری: ما در این سریال از عشق روایت می‌کنیم و عشق از زمان‌های خیلی قدیم وجود داشته و معمولا از قدیم یک خانم بوده که دو نفر همزمان عاشق او شده‌اند...

مهدیه نساج: ضمن اینکه نمی‌توان این مثلث عشقی را مبتذل نامید. بحث در این سریال بر سر ارزش‌ها است، حداقل درباره مینو اینطور است. مینو بین کسی که دوستش دارد و کسی که بچه‌اش را نجات داده، مردد است و همین کشمکش‌ها است که به جذابیت داستان و این مثلث عشقی کمک می‌کند.

* مینو به اینکه به کدام یک از این دو نفر علاقه دارد فکر نمی‌کند؛ بلکه به این فکر می‌کند که کدام انتخاب به نفع بچه اوست.

نساج: بله این تردید باید در تماشاگر ایجاد شود و خیلی هم طبیعی است.

پوروزیری: حتی گاهی اوقات خودمان هم تردید داشتیم و بحث می‌کردیم که مینو به عماد علاقه دارد یا خیر که خانم نساج خیلی اصرار داشت که مینو هیچ علاقه‌ای به عماد ندارد و فقط به خاطر بچه‌اش است که او را طرد نکرده است.

سلمان فرخنده: درست است که قصه سریال در مکان و دورانی واقعی روایت می‌شود اما این قصه کاملا خیالی است، در خیال هم جای هیچ مناقشه‌ای نیست. یکی از این روایت‌هایی که ما برای مخاطب تصور کردیم این بود که ۲ کاراکتر را تصور کردیم که یکی از آن‌ها (مینو) طلاق گرفته و یک بچه هم دارد و دیگری (رضا) مجرد است و حالا قرار است با هم ازدواج کنند؛ همین موقعیتی که توضیح دادم به خودی خود برای مخاطب جذاب است. حالا ما بعد از اینکه قصه این ۲ شخصیت را نوشتیم یک شخص سومی (عماد) را هم به قصه اضافه کردیم. ما فیلمنامه‌نویس‌ها معمولا برای اینکه شیوه قصه پردازی خودمان را درست کنیم، در قصه‌های اولیه‌مان شخصیت‌هایی را اضافه می‌کنیم که به جذاب‌تر شدن قصه برای تماشاگر کمک کند. تماشاگری که سریال‌های خارجی باکیفیت می‌بیند توقع ساخت سریال‌هایی با کیفیت و جذاب را هم از ما دارد پس باید قصه‌هایی را اضافه می‌کردیم تا به جذاب‌تر شدن سریال کمک کند.

فرخنده: تماشاگری که سریال‌های خارجی باکیفیت می‌بیند توقع ساخت سریال‌هایی با کیفیت و جذاب را هم از ما دارد پس باید قصه‌هایی را اضافه می‌کردیم تا به جذاب‌تر شدن سریال کمک کندعماد یا شخص سومی که ما به داستان اضافه کردیم یک جاسوس عراقی است که عاشق شدن او باعث می‌شود تا در روند ماموریتی که دارد اخلال ایجاد شود. در این میان یک دوگانگی انتخاب برای شخصیت مینو ایجاد می‌شود که ما باید آن را در درام سریال ایجاد می‌کردیم.

برای اینکه برای این شخصیت‌ها چالش بیشتری ایجاد کنیم، موقعیت‌هایی را به سریال اضافه کردیم که با کنش و واکنش‌های کاراکترها همراه بود. این مساله جزو تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی است که در موقعیت‌های مختلف تماشاگر را غافلگیر کنیم.

در «مینو» شخصیت‌ها تنوع زیادی دارند چراکه فیلمنامه‌نویس‌های سریال سعی کردند تقابل‌هایی را در قصه ایجاد کنند. به طور مثال تقابل‌هایی که بین عباس غزالی که ایفاگر نقش رضا شکری است و عماد پیش می‌آید از این دست است و باید این تقابل‌های دو نفره در سریال رخ دهد تا شاهد جذابیت‌هایی باشیم. اگر همه شخصیت‌ها یک نوع باشند، دیگر سریال مورد پسند مخاطب قرار نمی‌گیرد.

*عماد در این سریال یک جاسوس عراقی بود که به نوعی ضد قهرمان است، نقش او زیادی برای مخاطب جذاب نیست؟

پوروزیری: به نظر من اصولا در فیلم‌ها و سریال‌ها ضدقهرمان‌ها باید جذاب باشند. وقتی که شخصیت منفی‌ای در سریال خلق می‌شود، او کارهای غیرقابل پیش‌بینی انجام می‌دهد و این غیرقابل پیش‌بینی بودن باعث جذاب‌تر شدن نقش ضد قهرمان و حتی قصه می‌شود.

فرخنده: نکته‌ای که من علاقه دارم به آن اشاره کنم این است که واقعا چرا آنقدر فیلم‌ها و سریال‌های جنگی ما کیفیت بدی دارد؟ در این سریال‌ها قهرمان‌ها خیلی مثبت هستند و همچنین ضد قهرمان‌های خوبی هم نداریم. در این سریال‌ها معمولا عراقی‌ها شخصیت‌هایی چاق و چلمن هستند.

*پس با این دیدگاه چرا دیگر شخصیت عراقی سریال خالد اینقدر احمق است؟

فرخنده: خنگ و احمق نیست بلکه ساده و حتی کودک است چون همیشه زیر سایه پدرش بوده است اما الان می‌خواهد از زیرسایه پدرش در بیاید؛ برای همین نمی‌داند دارد چه کار می‌کند و فقط می‌خواهد که کار بزرگی انجام دهد. حتی در صحنه انفجار، اشتیاق را می‌توان در چهره او دید، او به این فکر نمی‌کند که با این انفجار ۱۰۰ نفر زن و بچه را می‌کشد فط فکر می‌کند کار بزرگی انجام می‌دهد.

نساج: به دلیل ملاحظاتی که درباره زن در تلویزیون وجود دارد زن‌های سریال‌های ما شباهتی به خانم‌هایی که در جامعه می‌بینیم، ندارنداز طرف دیگر ما در این سریال شخصیت‌ها را در تقابل با هم درآوردیم مثلا عباس غزالی که ایفاگر نقش رضا است کاراکتر گرم و پرشوری دارد و من که عماد را بازی می‌کنم، اگر بخواهم مثل او گرم و پرهیجان باشم دیگر تقابلی شکل نمی گیرد یا کاراکتر خالد اگر بخواهد سرد و بی هیجان به نظر برسد دیگر تقابلی میان او و عماد شکل نمی گیرد. این تقابل هاست که باعث جذاب تر شدن سریال می‌شود. این کاراکترها وقتی کنار هم باشند آن وقت است که تقابل شکل می‌گیرد.

پوروزیری: ما وجه کودکانه‌ای برای خالد در نظر گرفته بودیم، چون قرار بود به طرز وحشیانه ای کشته شود.

فرخنده: اگر میثم رازفر خوب این نقش را بازی نمی کرد و آن کودکانگی را نداشت، موقعی که کشته می‌شد تماشاگر چندان احساساتی نمی‌شد و با نقش همذات‌پنداری نمی کرد. کارگردان در صحنه مرگ خالد توانسته کاری کند که با کشته شدن ۲ عراقی بیننده دلش به حال آن‌ها بسوزد که البته این مساله هم کار بسیار سختی است که کارگردان توانسته از عهده به تصویر کشیدن آن بربیاید. حتی در مواردی ما خیلی بحث می‌کردیم که مثلا چرا یک تصویری را اینطور گرفتیم یا چرا نور در فیلم بد است. بنظرم تماشاگر به این نکات چندان توجه نمی‌کند بلکه مخاطب بیشتر با قصه همراه می‌شود.

*خانم نساج به نظر شما شخصیتی که از خانم‌ها در تلویزیون و در سریال‌ها به تصویر کشیده می‌شود، چقدر به تصویری که از آنان در جامعه می‌بینیم شباهت دارد؟

مهدیه نساج: به دلیل ملاحظاتی که درباره زن در تلویزیون وجود دارد زن‌های سریال‌های ما شباهتی به خانم‌هایی که در جامعه می‌بینیم، ندارند. وقتی ما از یک زن هیچ خلوتی نمی‌توانیم نشان دهیم، وقتی نمی‌توانیم احساستش را درست به تصویر بکشیم، چطور می‌توان ادعا کرد که نقش زن در تلویزیون به زن‌های جامعه شباهت دارد؟

ما حتی در به تصویر کشیدن احساسات مینو نسبت به رضا هم مشکل داشتیم. تصویری که ما از زن در تلویزیون می‌بینیم با تصویری که در جامعه می‌بینیم خیلی فاصله دارد. نحوه نشان دادن زن‌هایی که اصطلاحا نقش مثبت در سریال دارند، گاهی آنقدر بدون عیب و ایراد است که جنبه نصیحت هم پیدا می‌کند و این چندان خوب نیست. مخاطبان وقتی احساس کنند که ما می‌خواهیم آن‌ها را نصیحت کنیم، دیگر با سریال ارتباط نمی‌گیرند.

*به عنوان یک مادر فکر می‌کنید تصویری که تلویزیون از مادرها نشان می‌دهد چقدر می‌تواند به روند زندگی یک خانواده کمک کند؟

نساج: تلویزیون نباید به زن با این دید نگاه کند که او یک مصلح اجتماعی است. یک کاراکتر برای اینکه خودش را مثبت نشان دهد قرار نیست تمام حرکاتی که از او به تصویری می‌کشیم پاک و منزه باشد. تصویری که ما از مادرها نشان می‌دهیم، تصویر یک فرشته است، چندان غلط هم نیست اگر مادرها را با فرشتگان مقایسه کنیم اما همه حرکات آن‌ها فرشته‌وار نیست.

فرخنده: من با استفاده از سلبریتی‌ها در سریال مشکلی ندارم اما بعضی اوقات حضور این بازیگران مشکلاتی را به همراه دارد مثلا بعضی از این بازیگران فیلمنامه را نمی‌خوانند و یا با نقش چالش‌های فراوان دارندما سعی کردیم تصویری واقعی از مادرها را به مخاطب نشان دهیم اما آن چیزی که ما اجازه داریم از مادرها به تصویر بکشیم تصویر خیلی فرشته گونه‌ای است که هیچ مشکلی ندارد و هیچ اشتباهی هم نمی‌کند به همین دلیل به نظر من تصویر مادر در تلویزیون تا حدودی تصنعی است.

*شاید تلویزیون صرفا به سریال‌ها به عنوان سرگرمی نگاه می‌کند و ترجیح می‌دهد نگاه تاثیرگذار نسبت به زن را در برنامه‌های گفتگو محور و برنامه‌های کسل کننده آموزش دهد!

پوروزیری: درست است که امام خمینی(ره) فرمودند تلویزیون دانشگاه است اما فرمایش امام بدین معنی نبود که ما از صبح تا شب به مسائل آموزشی بپردازیم. اگر قرار است آموزش در تلویزیون شکل بگیرد باید در قالب قصه‌ای خوب نشان داده شود.

مثلا انیمیشن‌های خارجی فضایی کاملا آموزشی دارند و علاوه بر آن از عنصر سرگرمی و جذابیت هم استفاده می‌کنند. ما اگر از طریق جذابیت آموزش را وارد صداوسیما کنیم آن وقت است که فرمایش امام خمینی(ره) شکل می‌گیرد. من فکر می‌کنم از فرمایش امام (ره) برداشت سطحی‌ای شده و معتقدم تنها راه آموزنده بودن تلویزیون و سینما از بستر سرگرمی می‌گذرد.

*چه شد که سراغ چهره‌های جدید و کمتر شناخته شده در این سریال رفتید؟

فرخنده: سعی ما بر این بود که از چهره‌های تکراری استفاده نکنیم البته من با استفاده از سلبریتی‌ها در سریال مشکلی ندارم اما بعضی اوقات حضور این بازیگران مشکلاتی را به همراه دارد مثلا بعضی از این بازیگران فیلمنامه را نمی‌خوانند و یا با نقش چالش‌های فراوان دارند.

مساله دیگری که با حضور یک سلبریتی در سریال پیش می‌آید مربوط به ذهنیت بیننده از آن بازیگر است، بیننده بازیگری را با ایفای نقشی در یک سریال می‌بیند و زمان می‌برد تا ذهنیت قبلی خود را از این بازیگر پاک کند و نقش او در سریال جدید را بپذیرد و ما خواستیم با بازیگران و چهره‌های جدیدی که انتخاب می‌کنیم، این فرآیند زمانی را کمتر کنیم.

*در قسمت‌های اولیه سریال می‌بینیم که چندین بار این دیالوگ گفته می‌شود: «ما انقلاب نکردیم که ...» آیا قصد داشتید این مفهوم و این معنی را به مخاطب برسانید که ما انقلاب کردیم تا شاهد دیدن یک سری اتفاقات نباشیم؟

فرخنده: این سوال به نظرم کمی شیطنت‌آمیز است! بله ما در ابتدای سریال شاهد این دیالوگ هستیم و کاملا هم دیالوگ بداهه به ذهن من رسید و کارگردان هم مخالفتی با بیانش نداشت. لازم است این نکته را بگویم، متنی که ما نوشتیم شاهد تغیرات خیلی زیادی در اجرا شد که البته به نظر من، فیلمنامه‌ای که موقع اجرا تغیر نکند دو تا اتفاق برای آن رخ داده است؛ یا اینکه کارگردان نکته ای بیشتر از متن نداشته تا اضافه کند یا اینکه آن متن دست همه را برای تغیرات بسته است.

اما در این سریال ما شاهد هیچ کدام از این مشکلات نبودیم و متن موقع اجرا خیلی تغییرات داشت. همچنین کارگردان سریال هم موقع نوشتن فیلمنامه کنار ما بود و گاهی آنقدر از متن ایراد می‌گرفت که ما به او می‌گفتیم از اتاق بیرون برود تا ما سکانسی را بنویسیم و بعد آن را بخواند و نظر بدهد.

کد خبر 4516062
عطیه موذن
تعداد بازدید : 179

ثبت نظر

ارسال