جشنواره بینالمللی فیلم فجر به روزهای اوجش رسیده. جشنوارهای که بعد از سالها حضور بیاثر در حاشیه جشنواره فجر، چند سالی میشود که با منفکشدن از بخش ملی، فستیوالی مستقل شده و اگرچه هنوز هم راه درازی تا تبدیلشدن به جشنوارهای تاثیرگذار و مهم پیشرو دارد، اما در شکل فعلیاش هم بهخوبی نشان میدهد که در رخدادی چون یک جشنواره فیلم فرق مدیریت مدیران دولتی با کسی که خود کارنامهای در این حیطه دارد و حداقل اینکه فستیوالهای مهم دنیا را دیده و در فضای آنها نفس کشیده است، چیست!
حاشیه اول
در نشست مطبوعاتی دبیر جشنواره؛ وقتی رضا میرکریمی در پاسخ سوالی که درباره منابع مالی فستیوال پرسیده بود، اعلام کرد که برخی از اسپانسرهای فستیوال «نخواستهاند نامشان برده شود»؛ حاشیهای بزرگ شکل گرفت. حاشیهای که از شایعات مختلفی که در فضای مجازی دستبهدست میشد، ریشه گرفته بود. اندک زمانی بعد از گفتههای عجیب میرکریمی فضای مجازی و صفحات هنری رسانههای اجتماعی پر شدند از کامنتهایی چون: «منابع مالی بیهویت به جشنواره دولتی هم وارد شد»؟ که انتقاداتی از جنس این بنا به ذات نقزن رسانههای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفتند!
حاشیه مالی ٢
ماجرا زمانی جدیتر شد که برخی رسانهها نوشتند «در حالیکه مسئولان جشنواره حاضر به اعلام اسپانسرهایشان نیستند، حضور دو فیلم کمدی با سرمایهگذاری یک چهره نه چندان مطرح اما بسیار قدرتمند و صاحبنفوذ، در این جشنواره قابل توجه است.» اشاره این مطلب انتقادی به فیلمهای ما همه با هم هستیم و جهان با من برقص بود؛ دو فیلمی که با سرمایهگذاری سجاد علیجانی ساخته شدهاند. این نکته که علیجانی اسپانسر برنده باش محمدرضا گلزار و رحمان ١٤٠٠ هم بوده و در جشنواره ملی فجر هم با سامانه تیک بهعنوان اسپانسر حضور داشت؛ این شایعه را ایجاد کرد که شاید اسپانسر اسمشونبر فجر جهانی همین سجاد علیجانی بوده...
بودجه عجیب
سینما اکران در مطلبی بیمنبع و با اشاره به شنیدهها در رابطه با بودجه جشنواره جهانی فجر نوشت که «طبق شنیدهها رقم ٥میلیارد تومان توسط زیباسازی شهرداری، ٥میلیارد تومان توسط وزارت ارشاد و رقم قابل توجهی توسط اسپانسر تامین شده است.» رقمی که در مجموع ٦میلیارد تومان از جشنواره فیلم فجر بیشتر میشود؛ که البته کسی توجهی نکرد که جشنوارهای با تعداد بیشتر میهمانان خارجی (حالا با هر کیفیتی) باید هم هزینه بیشتری داشته باشد. نکته دیگر اما نقش زیباسازی شهرداری در تامین بودجه جشنواره بود، که این نیز انتقادات زیادی بههمراه داشت؛ که کسی هم نپرسید که با این اوصاف تکلیفشان با فستیوالهای کن و ونیز و برلین و کارلوویواری و ماردلپلاتا و شیکاگو و لندن و هامبورگ و بیش از ٩٠درصد فستیوالهای جهان چیست که بودجهشان را شهرداری تامین میکند!
کیفیت فیلمها
گذشته از انتقادات بیشمار موجود درباره کیفیت فیلمهای حاضر در جشنواره -که به مهجور بودن و بینامونشان بودن بیشتر فیلمها اعتراض دارد- حضور برخی از فیلمهای ایرانی نیز در فستیوال بحثانگیز شده است.
درباره فیلمهای خارجی البته تنها و تنها این موضوع که هر فستیوالی یک حوزه برای خودش انتخاب میکند میتواند دلیل نبود فیلمهای هالیوودی و اروپایی را توجیه کند؛ بگذریم از اینکه اغلب فیلمهای حاضر در جشنواره، فیلمهایی هستند که یا از سوی کشورشان بهعنوان نماینده اسکار معرفی شدهاند یا اینکه در فستیوالهای رده الف حضور داشتهاند که نشان از اعتبار آنها دارد.
اما فیلمهای ایرانی حاشیههاشان با فیلم بیحسی موضعی آغاز شد. ساخته حسین مهکام که پیشتر در فستیوال ملی فجر انتخاب نشده بود و اکران در فستیوال جهانی ثابت کرد که یا در این قضیه برخوردی مغرضانه بهعمل آمده یا اینکه بههر دلیلی این فیلم با ناعدالتی محض از بخش ملی جشنواره بیرون نگه داشته شده است. فیلمی که بعد از نمایش در جشنواره جهانی فجر اجماعی مثبت دربارهاش شکل گرفت و چندین و چند منتقد عنوان داشتند که کیفیت این فیلم از ٩٠درصد فیلمهای بخش مسابقه جشنواره ملی بالاتر بوده است؛ که این میتوانست بهمعنای زیر سوال بردن هیأت انتخاب بخش ملی جشنواره باشد. موضوعی که واکنش یکی از اعضای هیأت انتخاب را موجب شد و شاهرخ دولکو با اشاره به فیلمی دیگر توپ را خواست در زمین جشنواره بیندازد. دولکو که انگار انتقادها از انتخاب نشدن بیحسی موضعی را اصلا نخوانده، در یادداشتی به موج رسانهای خاصی اشاره کرد که یکی از روزنامهنگاران صاحب سمت در جشنواره جهانی علیه انتخابنشدن فیلم روسی ایجاد کرده بود و پرسید که اگر آن انتقادها منصفانه و بیغرض بوده، پس چرا روسی امیر ثقفی جایی در این جشنواره ندارد؟
گذشته از این حواشی، اما این پرسش هنوز بیپاسخ مانده که واقعا چرا فیلم بیحسی موضعی نتوانست در بخش ملی فجر انتخاب شود؟
پرستاره
جشنواره اما در دو روز اخیر، جشنواره پررونقی بوده. جشنوارهای پر از ستارگان سینمای ایران. جشنوارهای که تصاویر فرشقرمزهایش فضای مجازی را تسخیر کرده. جشنوارهای که صفهای طولانی برای فیلمهایش شکل میگیرد. فستیوالی که منتقد معتبرش دبورا یانگ همین دیروز از نوید محمدزاده بهعنوان بازیگر محبوب خود نام برد: «تمام فیلمهایی که نوید محمدزاده دارد، میبینم و دنبال میکنم. همیشه حضورش در فیلمها انرژی عجیبوغریبی دارد و من را به یاد سینمای گانگستری هندی میاندازد.» جشنوارهای که منتقدان خاص حضور پرتعداد ستارگان محبوب را بر فرشقرمزهایش زیر سوال میبرند. جشنوارهای که حضور ۳۵سینماگر زن در این دوره آن را تبدیل به نمونهای از این نظر کرده. جشنوارهای که البته ایراداتی هم دارد. ایراداتی که قطعا سالبهسال بهبود خواهند یافت...
کشف کج سلیقگیهای جشنواره فجر درجشنواره بین الملل
«بی حسی موضعی» یک قربانی تمام عیار است
اواخرسال گذشته بود که در انتخاب فیلمهای جشنواره فجر گفته شد «بیحسی موضعی» در بخش مسابقه انتخاب نشده. آن زمان نسبت به این موضوع خیلی گله و شکایتی وجود نداشت. تا اینکه روز گذشته فیلم «بیحسی موضعی» ساخته حسین مهکام در جشنواره بینالمللی فجر اکران شد وتعجب بینندگان ومخاطبان را بر انگیخت. سوال این بود که چرا توجه به این فیلم در جشنوارهسال گذشته توسط هیأت انتخاب مغفول مانده است. خسرو نقیبی، فیلمنامهنویس و منتقد سینما در این زمینه به «شهروند» گفت: «بیحسی موضعی» فیلم قابل قبولی است که نمره قبولی آن از نصف بیشتر فیلمهای انتخابی جشنواره فجر بیشتر است. به گفته او فیلم باید در جشنواره فیلم فجر به نمایش در میآمد و دیده میشد. نقیصهای که باید علت آن را بررسی کرد. نقیبی، بیحسی موضعی را در مقایسه با کارهای قبلی مهکام یک گام به جلو دانسته و میگوید شوخیهای فیلم در آمده و شوخیهای سطح بالایی است. یک کمدی ابزورد که عاشقان سینمای کمدی لمپنی آن را نمیپسندند. فیلم به کارهای کاهانی خیلی شبیه است و فضاهای موقعیتی واقعی و قابل لمسی دارد و قطعا در گیشه برای مخاطبانی که سینما را میفهمند و با ساختارهای آن آشنا هستند، فیلم قابل قبولی خواهد بود.
دریا فرجپور
ثبت نظر