در سالهای اخیر در ایران با اقبال عمومی اهالی این هنر و مخاطبان نسبت به اجرای نمایشنامههای طنز اروپایی مواجه بودهایم. به صحنه رفتن چندباره نمایش «اسم» با گروههای مختلف و در اجراهای متفاوت همچنین اجرای نمایشنامههای «مک دونا» نشان از این دارد که برای شنیدن حرف جدی و مواجه شدن با دردهای اجتماعی و معضلات به زبان طنز بیشتر استقبال میکنیم تا حرفهای نصیحت گونه و زمخت. نمایش تراس هم یکی دیگر از همین نمونه هاست. نمایشی به نویسندگی «ژان کلود کری یر» که شما را در نقطههای اوج گرههای دراماتیک اثر میخنداند و چه بسا که تأثیر ماندگارتری بر شما بگذارد. مواجههای با مشکلات زیرین جامعه و مردمی که اگرچه در ظاهر حالشان خوب است و حتی از آنها طنازی میبینید اما در ادامه با لایههای عمیق غم در زندگی آنها آشنا میشوید و کم کم در دل خندههای خود فرومی روید و به صحنه نمایش به مثابه یک جامعه نگاه میکنید؛ جایی برای دیده شدن همه وجوه زندگی به تمامی.
نمایشی که قرار نیست به شما سرخوشی بدهد و رهایتان کند.
مسعود کرامتی: این متن ژان کلود کرییر بود که توجهام را جلب کرد
مسعود کرامتی، بازیگر آشنا و دوست داشتنی تلویزیون و سینما که کارگردانی خود را از سال ۶۸ با فیلم سینمایی پاتال و آرزوهای کوچک شروع کرده بود در آخرین مصاحبهاش گفته بود سینما برای کارگردان تحقیرکننده است و تلویزیون کارخانه شبیهسازی شده است و معتقد است تنها تئاتر است که هنوز اقتصاد اولویت اول آن به حساب نمیآید.
متن، نوشته ژان کلود کری یر و ترجمه آقای اصغر نوری است. نمایش تراس متعلق به ژانر ابزورد مدرن است. یعنی سری نویسندگانی که دارای نگرشی خاص به انسان، تنهاییاش، غربتش در دنیای تحت سیطره تکنولوژی و مدرنیسم بودهاند. مهمترین حرف تراس، تنهایی آدمها و جدا افتادن آنها از یکدیگر است: بواقع نوعی گسست مناسبات انسانی در اجتماع.
بهنظرم نمایشنامه تراس متن جذابی است که هنگام خواندنش توجهم را جلب کرد. هرچند خودم اینگونه حس میکردم که شاید این روزها، این نوع نمایشها مخاطبپسند نباشد ولی خوشبختانه برخورد مخاطبین با این نمایش و اجرا خیلی خوب بود. من میتوانم بگویم که از انجام این کار خوشحال هستم. البته جا دارد بیان کنم که شکلگیری این اجرا مدیون تک تک عوامل آن است از تمام بازیگران گرفته تا عوامل پشت صحنه؛ طراحان صحنه، گریم، لباس، دستیارها، مدیر تولید و همه عوامل. این افراد بدون هیچ چشمداشت مالی - که این روزها اتفاق غریبی است - در این نمایش حاضر شدند و کمک کردند. اگر این یاری عزیزان نبود، نمایش تراس به اجرا نمیرسید.
از طرف دیگر هم نقشی که در این نمایش بازی میکنم، به اسم تیمسار نوشته شده است. نقش کوتاهی است.
نقشی که برخلاف اسمش که برمیآید فردی نظامی و صاحب قدرت باشد، یک ضعف عمده، نابینایی دارد. و این ضعف در رابطه او با همسرش تأثیر زیادی گذاشته است. دوست ندارم خیلی از نقش بگویم چراکه اینها ارتباطاتی است که بیننده باید خودش آن را ببیند و کشف کند.
مونا فرجاد: ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود
مونا فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون که در چند سال اخیر به سراغ تئاتر آمده است در این اثر نقش زن اصلی نمایش را برعهده دارد و تقریباً تمام مدت روی صحنه حاضر است.
تراس یک نمایش جذاب است و ما تمام تلاشمان را کرده ایم، یک نمایش شریف روی صحنه ببریم.
تراس اثری محسوب میشود که تمام المانهای یک کار خوب را دارد. در تمام این سالهایی که کار کردهام، متوجه این نکته شدم که آدم باید با گروهی که دوستشان دارد کار کند. احساس آرامشی که از گروه میگیرد کمک میکند تا نتیجه کار مثبت باشد. من در انتخابهایم سعی کردم این نکته را رعایت کنم. مخصوصاً تئاتر که در آن همدلی و همراهی بسیار مهم است. تلاش کردم کاری را انجام دهم که هم متن را دوست داشته باشم، هم بازیگرانش و هم بتوانم به کارگردانش اعتماد کنم.
در اینصورت تمام عوامل دست به دست هم میدهند و در نتیجه کار بسیار تأثیرگذار خواهد بود. کاراکتر من در عشق شکست خورده و بهدنبال عشق واقعی میگردد. اما در مسیر اشتباهی قرار گرفته و فقط به فکر فرار از شرایطی است که در آن قرار گرفته. او دنبال ساختن یک زندگی بهتر میرود که به نظر من، آن انتخاب هم انتخاب غلطی است. وقتی دستیار آقای کرامتی پیشنهاد کار را به من دادند، بسیار خوشحال شدم چرا که به نظرم آقای کرامتی از مردان نیک روزگار و کارگردان خوبی هستند که همگان علاقه به همکاری با ایشان دارند. هنگامی که از سایر بازیگران اثر مطلع شدم، با خودم گفتم اگر کاراکتر را هم دوست داشته باشم، حتماً آن را قبول خواهم کرد. در واقع ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود.
و حالا که به شبهای پایانی اجرا میرسیم میتوانم بگویم که ۸۰ درصد از مخاطبانمان، نمایش را دوست داشتند و برایشان کار جذابی بوده.
سیدجواد یحیوی: از کار کردن با این تیم بسیار آموختم
سیدجواد یحیوی که پس از سالها حضور پر رنگ او را روی صحنه تئاتر شاهد هستیم یکی از نقشهای پررنگ این نمایش را بازی میکند. به نظر میرسد جواد یحیوی با تمرکز بیشتر بر بازی در سالهای اخیر بازگشت متفاوتی به سینما و تئاتر داشته است و باید منتظر حضور بیشتر او در این عرصه باشیم.
متن در دهه نود میلادی نوشته شده، ولی خیلی زمانمند نیست و شاید اگر یکی دوکلمه را از آن حذف کنیم، بیزمانتر از این هم خواهد شد.
من آستروک را بازی میکنم. آستروک یک آدم حسابی است که در موقعیتی مجبور میشود، مانند آدم حسابیها رفتار نکند و در واقع به ترتیبی همه امکانات زندگیاش را از دیگران مطالبه میکند. برای من که مدتزمان زیادی نیست مشغول بازیگری تئاتر هستم و در همین سالهای اخیر تمرکز خود را روی آن گذاشتهام، حضور در این تیم با این متن فوقالعاده و این کاراکتر خاص، فرصت مغتنمی بود. از کار کردن با این تیم بسیار آموختم. تجربه آرام، امن و باثباتی در تمرینها و اجرا داشتم. آرام آرام این نکات به من کیفیتی بخشیده که از بهدست آوردنشان بسیار خوشحالم. این تئاتر به من فرصت داد تا خودم را در دل یک گروه حرفهای ببینم و از مسیری که برای ادامه فعالیت حرفهای انتخاب کردهام مطمئن شوم.
احمد ساعتچیان: بهخاطر ارادت به مسعود کرامتی تصمیم به بازی در این کار گرفتم
احمد ساعتچیان که برای مخاطبان تئاتر نامی آشنا و بازیگری قدیمی به حساب میآید در این اثر هم نقشی در ظاهر کم دیالوگ و خنثی بازی میکند اما حضورش روی صحنه وزن خودش را دارد و میداند بهعنوان یک بازیگر چطور باید خودش را به تمامی بازی کند و به هم بازی هاش هم اجازه حضور بدهد.
تقریباً حدود دو- سه ماه قبل، آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را به من دادند. بهخاطر ارادت به ایشان در همان لحظه تصمیم به بازی در این کار گرفتم. ایشان کار بسیار خوبی را انتخاب کردند که دلیلی مضاعف برای قبول این پیشنهاد محسوب میشد. تیمی که در کنار هم جمع شده، واقعاً تیم بسیار همدل و همراهی است.
من نقش اتیین در تئاتر تراس را بازی میکنم و اگر خیلی خلاصه بخواهم در مورد نمایش توضیح بدهم میتوانم این را بگویم که این اثر داستان زوجی است که در یک خانه حضور دارند و قرار است که از یکدیگر جدا شوند که حضور افرادی در این خانه باعث میشود که در جداشدنشان خللی ایجاد شود و ماجراهای دیگری برایشان رقم میخورد.
فریده سپاه منصور: کاراکترم را فقط باید روی صحنه دید
سالهاست دارد نقش زنان مسن را ایفا میکند اما وقتی کنارش مینشینی و با او حرف میزنی میبینی فریده سپاه منصور همان بازیگر با انرژی و سرحالی است که این سالها روی صحنه دیدهایم. نمایش «تراس» را که میدیدم مدام از خودم میپرسیدم مگر میشود در این سن و سال همپای این بازیگران جوان بازی کرد و کم نیاورد.
سپاه منصور پاسخ واضح این سؤال است. خودش درباره بازی در نمایش «تراس» و همکاری با مسعود کرامتی که در این نمایش جدا از کارگردانی نقش همسر او را نیز بازی میکند، میگوید: زمانی که اسم آقای کرامتی وسط آمد، نتوانستم «نه» بگویم. چون من آقای کرامتی را بسیار دوست دارم، هم بهعنوان بازیگر و هم بهعنوان کارگردان. در اصل آقای کرامتی شخصیت محبوبی میان مردم است. پس از خواندن نمایشنامه دریافتم که این خود زندگی است.
بنابراین مایل به بازی در آن بودم. کار قشنگی است و اکثر مردم از آن خوششان میآید. پیشنهاد میکنم که بیایید و از دیدن این کار لذت ببرید.
در مورد کاراکترم نمیتوانم حرف بزنم. چون معتقدم اگر ذرهای از آن را بگویم، همه آن را بیان کردهام. این کاراکتر را فقط باید روی صحنه دید و حرف زدن از آن کار بیفایدهای است.
رویا میرعلمی: کرامتی از پیشکسوتان هنر این سرزمین است
رویا میرعلمی پیش از آنکه ستاره طنزهای تلویزیونی شود بازیگری توانا روی صحنه تئاتر بود. نکته اینجاست که پس از چهره شدن در تلویزیون او هنوز میل شدیدش بهکار روی صحنه تئاتر را حفظ کرده است. چه در کارهای استخواندار و مهمی همانند آثار همسرش حسین کیانی (چه کسی خاطره بازیهای او روی صحنه «مشروطه بانو» یا «روز عقیم» را فراموش میکند) و چه در کارهای مرسوم روی صحنه همانند همین همکاریاش با مسعود کرامتی که او هم از استخوان خردکردههای تئاتر به حساب میآید. میرعلمی درباره نمایش تراس و نقشش میگوید: همه بازیگران این نمایش از دوستان خوب من هستند. آقای کرامتی بههرحال از پیشکسوتان هنر این سرزمینند. شخصیت و کاراکترم را در نمایشنامه دوست داشتم و به این گروه پیوستم. این شخصیت یک مشاور املاک است که وارد این خانه میشود تا آن را به شخصی اجاره دهد. حالا در طول نمایشنامه و روی صحنه اتفاقاتی میافتد که این کاراکتر سویههای مختلفی از خودش را نشان میدهد.
امیررضا دلاوری: کار کردن با کارگردانی که خودش بازیگر است، نعمت است
خیلیها به کار در سریالهای تلویزیونی او را میشناسند اما امیررضا دلاوری کارنامهای پربار با طیف متنوعی از کارگردانان در تئاتر دارد. چه آن زمان که حسین پارسایی هنوز کارگردان نمایشهای مذهبی بود و دلاوری با او همکاری میکرد، چه در کارهای پرمخاطبی مثل «شام با دوستان»، چه در همکاری با کارگردانان نام آور و مطرح تئاتر مثل حسین کیانی و رضا گوران و چه حتی در همکاری با بهمن فرمان آرا در نمایشی که روی صحنه آورد. دلاوری یک تئاتری حرفهای است. خودش میگوید: پیش از این من سابقه همکاری در یک فیلم و سریال را به کارگردانی آقای مسعود کرامتی داشتهام. ایشان بسیار انسان و کارگردان خوب و فهیمی هستند.
چون پیشینه بازیگری دارند، بازیگر را بخوبی درک میکنند و میشناسند. از طرف دیگر چون پشت صحنه بسیار خوبی در دو کار قبلی با ایشان تجربه کرده بودم، تا آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را دادند، بدون هیچ تعللی حاضر به همکاری شدم. این نمایش یک متن فوقالعاده دارد. وقتی متن را خواندم فهمیدم کاراکتری را بازی میکنم که میتوانم در آن کاری متفاوت انجام دهم. دوستان همکار من در این نمایش، کسانی هستند که پیش از این در زمینه تصویر و روی صحنه تجربه همکاری با آنها داشتهام.
کاراکتر موریس شخصیتی است که در وهله اول به نظر میآید مابهازای بیرونی ندارد اما اگر مقداری درموردش دقیق شوید میبینید که امثال این آدم در جامعه دیده میشوند؛ آدمی که درست نمیتواند تصمیم بگیرد، مقطعی با همهچیز برخورد میکند و اعتماد بهنفس کافی ندارد. او هم درگیر روابط انسانی و عاطفی و عاشقانه میشود.
ثبت نظر