Fa En شنبه 26 آبان 1403 ساعت 0 و 57 دقیقه

«پیتر فارِلّی» کارگردان فیلم کتاب سبز: فکر نمی‌کردم یک فیلمنامه بامزه نوشته باشم!

«پیتر فارِلّی» کارگردان فیلم کتاب سبز: فکر نمی‌کردم یک فیلمنامه بامزه نوشته باشم!

دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 11:20

وقتی فیلم «کتاب سبز» (Gree- Book) با بازی «ماهرشالا علی» روی پرده سینماها رفت، می‌دانستیم با یکی از بهترین فیلم‌های امسال روبه‌رو خواهیم شد. ماهرشالا یکی از اعجوبه‌های بازیگری است. او در هر فیلم و سریالی بازی کند، کیفیت آن را هزاران برابر افزایش می‌دهد. دیگر نمی‌توانیم بگوییم که عصر بازیگران بزرگ تمام شده است؛ برای اینکه ماهرشالا و ادریس البا دو بازیگر رنگین‌پوست، دوران جدیدی در بازیگری را آغاز کرده‌اند. فیلم «کتاب سبز» به کارگردانی «پیتر فارلی» در همان ابتدا توانست نظر منتقدان را به خود جلب کند و امتیازات بالایی از آنها بگیرد. فارلی را اگر نمی‌شناسید باید بگوییم که با فیلم اولش «احمق و احمق‌تر» (۱۹۹۴) به اوج شهرت و قدرت در سینمای کمدی هالیوود رسید.

جیم کری در اوج محبوبیت بود و با بازی در این فیلم باز هم توانست میلیون‌ها دلار در جیب کمپانی «نیو لاین سینما» بریزد. امسال رقابت میان نامزدهای دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۹ خاصه در گروه بهترین فیلم بسیار نزدیک و تنگاتنگ بود. از «کتاب سبز» تا «روما» و «معاون» ازجمله شانس‌های اصلی از میان هشت نامزد این گروه از سوی کارشناسان پیش‌بینی شده‌ بودند. با این حال فیلم «کتاب سبز» برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سینمایی شد. ماهرشالا علی هم برای ایفای نقش دان شرلی (پیانیست جامائیکایی) در فیلم «کتاب سبز» بدون رقیب بود و در نهایت موفق به دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. در ادامه ترجمه بخش‌هایی از گفت‌وگوی پیتر فارلی با فرد تاپل (از «اسلش‌فیلم») را می‌خوانید.

می‌دانم که به عنوان کارگردان می‌توانید کارهای مختلفی را انجام بدهید. با این حال فیلم «کتاب سبز» اولین اثر شما در ژانر درام محسوب می‌شود. آیا مجبور بودید استودیوها را متقاعد کنید که می‌توانید کاری بیشتر از کمدی انجام بدهید؟

بله. واقعا معامله‌ سختی بود. ما یک فیلمنامه خیلی خوب داشتیم که در همکاری با «برایان هیز کوری» و «نیک واللونگا» آن را نوشته بودیم. من تا حالا چنین فیلمی نساخته بودم و اگر که ماهرشالا و ویگو [مورتنسن] قرارداد را امضا نمی‌کردند این کار ممکن نبود. وقتی من قلاب را انداختم و ماهرشالا و ویگو را شکار کردم، استودیویی در کار نبود. آدم‌ها از فیلمنامه خوش‌شان می‌آمد و می‌گفتند که: «می‌خواهیم نگاه دقیق‌تری به آن بیندازیم». تازه اگر ماهرشالا و ویگو می‌خواهند در این فیلم باشند ما هم یک نگاه خودمانی به آن می‌اندازیم. بعدش هم فیلمنامه برای آنها به شکل یک فیلم بزرگ به نظر نمی‌رسید. خلاصه اینکه فکر می‌کردند یک فیلم ژانری است و بودجه می‌خورد. کار سختی بود. چند هفته‌ای فیلمبرداری کردیم. ما تنها ۲۰ میلیون دلار برای فیملبرداری در عرض هفت هفته داشتیم. با این حال همه کارشان را انجام دادند.

آیا وقتی یک فیلمنامه می‌نویسید به طور انفرادی و دور از «بابی» (برادر نویسنده پیتر فارلی) این کار را انجام می‌دهید؟

من هیچ طرح و برنامه‌ای برای ساخت فیلم به تنهایی ندارم. من ترجیح می‌دادم که برادر کنارم باشد ولی او به دلیل برخی مسائل خانوادگی در دسترس نبود.

حول و حوش سال ۲۰۱۶ شما در حال شاخ و برگ دادن به فیلمنامه «کتاب سبز» بودید. در همین حین شاهد افزایش نژادپرستی در انتخابات هم بودید. شاید زمان بدی نبود تا به مردم نشان بدهید از کجا آمدیم و به کجا می‌رویم؟

می‌دانستم وقتی داریم کار «کتاب سبز» را انجام می‌دهیم، به زودی داستان‌هایی شبیه به فیلم را خواهیم شنید. می‌دانستم این روزها نژادپرستی تشدید خواهد شد. پیش از اینکه جنجال‌های خشونت‌آمیز این روزها رخ بدهد طی دو سال گذشته از این جور مسائل شنیده بودم. اصلا سه سال پیش هم شنیده بودم. اگر خاطرتان باشد با رشد کوچکی از روابط نژادی طرف نبودیم؛ برای اینکه تازه پلیس‌ها دوربین‌هایی روی لباس‌های‌شان گذاشته بودند و ما داشتیم می‌فهمیدیم که چه پلیس‌های بدی آن بیرون هستند. چیزهایی وجود داشت که مردم سفیدپوست دوست نداشتند به آنها اعتراف کنند. نمی‌خواستند اعتراف به همچین چیزهایی کنند. با این حال هر شب در اتاق نشیمن‌ خانه‌مان در حال رخ دادن بودند. ولی چیزی این‌ مسائل را تغییر داد. اگر بخواهیم دو سال گذشته را کنار بگذاریم، فکر می‌کنم مردم درگیر هر دو طرف داستان، ماجرا را برای خود قاپیده‌اند و برای اهداف خودشان از آن استفاده می‌کنند.

آیا هنوز هم می‌توانید در میانه صحنه‌های جدی نژادپرستانه از شوخی استفاده کنید؟

ما نمی‌خواستیم جوک بسازیم و بخندیم. این کار را نکردیم. هرگونه شوخی که از صحنه‌های فیلم بیرون آمده کاملا طبیعی است. برای اینکه داستان ما داستان دو تا آدم غیرعادی است. یک پیانیست سیاه‌پوست داریم که کنسرت برگزار می‌کند و به همراه سه تا دکتر در طی دو ماه با ماشین این ور و آن ور می‌رود. یک ایتالیایی-آمریکایی هم با شش کلاس سواد داریم که لاف‌زن است. او طرف نژادپرستی غش کرده است. پس برخی لحظات این زوج غیرعادی را در فیلم داریم. شوخی و بامزگی هم از همراهی این زوج عجیب بیرون می‌آید. طنز ماجرا از شخصیت این آدم‌ها می‌آید نه از جوک گفتن و بامزه بازی. صادقانه به شما می‌گویم، حقیقت را عرض می‌کنم، وقتی فیلمنامه را می‌نوشتم، اصلا فکر نمی‌کردم این یک فیلمنامه بامزه است. عینا فکر می‌کردم که صحنه جوجه‌ها کمی خنده‌دار باشد و اینجا و آنجا هم صحنه‌هایی باشد که باعث لبخندی بشود. اما وقتی دو تا بازیگر بزرگ نقش‌ها را زندگی کردند، متوجه شدم چقدر شوخی و چیزهای بامزه در این صحنه‌ها هست. وقتی فیلمبرداری را شروع کردیم، فهمیدم که این صحنه‌ها چقدر خنده‌دار است. ولی نمی‌خواستم بخندم. اگر فیلمی باشد که صحنه‌های خنده‌دار ارگانیک داشته باشد، خود همین فیلم است.

ترجمه: سیدحسین رسولی

تعداد بازدید : 154

ثبت نظر

ارسال